یادداشت سحر ایمانی
1404/1/1
کتاب خیلی خوبی بود. برای همهی اونهایی که دغدغهی سیاستگذاریهای کشور رو در علم و آموزش دارند واقعا نکتههای خوبی داشت. جوریکه آدم بعضی جاهای کتاب رو دوست داشت بره برای اهل علم و سیاستگذاری در این زمینه بلندبلند بخوانه. کتاب تشکیل شده از سخنرانیها، مقالهها و یا سرمقالههای دکتر رضا منصوری دربارهی علم و نحوهی توسعهاش در ایران. کتاب گاهی غرهای مفید و آگاهیبخشی زده و گاهی هم راهکار داده. نویسنده در اول کتاب میگه که معتقده که علم در ایران رو شاید بشه در ۴ بخش گنجاند: ۱. علوم دینی سنتی که در حوزهها میبینیم. ۲. علوم طبیعی که تا هنگام تاسیس دارالفنون هنوز زنده بود و با فرهنگ ما عجین شده. ۳. علم یا دانش بهمعنای دانستههای اروپاییان که با تاسیس دانشگاه تهران بخشی از آن به ایران منتقل شد. ۴. علم به مفهوم مدرن که یک فرآیند است و نتیجهاش دانش است. که ما ایرانیها با این مفهوم کمی بیگانهایم و سختمونه که مراکز علمیمون رو با این مبنا بگردانیم، در صورتیکه باید این کار رو بکنیم! خیلی دلم میخواد بیشتر براتون از این کتاب بگم:) شاید در فرصتی مغتنمتر چنین کردم. ولی علیالحساب بگم که نویسنده از اینها هم در کتاب میگه: - دانشگاه و مفهوم و تعریف آن و مفهوم سنتی اولیهی آن در جوامع پیشرفته(ترکیبی از سازندهی فضای کارشناسی کشور و فضایی برای رشد و خلاقیت) - فرق دانشگاه و اندیشگاه - کمبودهای ما در نظام آموزش عالی و پیشنهاداتی دربارهی اون. - نقش دانشگاه در زندگی نوین و کمک به رفع به نیازهای جامعه. - واقعا چگونه توسعهی علمی ایران امکانپذیر است؟ - خودباختگی یا خودیافتگی در علم؟ که این خیلی زیبا بود:) - وظیفهی ما در ترویج علم و ترویج تفکر علمی. - ساده انگاشتن ِ رفع توسعهنیافتگی علمی خود از خصوصیات جوامع توسعهنیافتهی علمی است! آره، خلاصه خیلی کتاب خوبی بود و به همهی شیفتگان توسعهی علم و دغدغهمندان در زمینهی توسعهی علمی و سیاستگذاری در این مسیر بسیار توصیه میشود :)
(0/1000)
امیرعباس شاهسواری
1404/1/1
1