یادداشت فاطمه ادیبی
4 روز پیش
بسم الله الرحمن الرحیم کتاب قصه ننه علی ، روایت زندگی بانو زهرا همایونی مادر شهیدان امیر و علی شاه آبادی کتاب قصهای است عجیب قصه ای عجیب از زندگی زهرا خانم که شروع کتاب شما رو به وقتی میبره که شوهرشون ایشون رو بدون چادر و ... از خونه بیرون میکنند و ایشون راه به جایی ندارند ... مادری که دو شهید را تحویل این انقلاب میدهد و خود با صبر ستودنیشان انقلابی دیگر را رقم میزنند واقعیتش در اوایل داستان و کتاب تا اواسط آن این صبوری را تشویق و ستایش میکردم اما هر چه به آخر کتاب نزدیک تر میشدم متوجه شدم این حجم از مهر و محبت و گذشت بیش از صبر است و واقعا این بانو از آنچه که باید خیلی بیشتر صبوری به خرج دادند و قطعا اجر این صبر را در راه آرمانهاشون دیدند... نکتهای از این کتاب که توجه من رو جلب کرد این بود که کاملا به ارزش ها و اصول اسلام این خانم پایبند بودند و اهل تلافی کردن و این جریانات نبودند بلکه رضایت همسرشون جزء مهم ترین اصول زندگیشان بود.. دومین نکته لقمه حلال بود که زهرا خانم با اون عزیزانشون رو پرورش دادند ... بله شما در این کتاب شاهد یک روایت جدید از مادر دو شهید هستید کتابی که شروع کردن آن با میل شما است اما زمین گذاشتن آن دیگر با سختی خو گرفته است جهت پودر کردن توهمات ذهنی فردی مثل من انگار بود :) از آن داستان هایی است که خیلی کم در دفاع مقدس نقل شده است و نویسنده ای قدرت نزدیکی به این موضوع را نداشته اند... مادری که با چنگ و دندان دو شهیدش را بزرگ کرد و در راه آرمان های اسلام فدا کرد بدون همراه و تنها ... و این جمله را که بارها شنیده ایم که از دامن زن است که مرد به معراج میرود و اینجا این مادر بود که شد وسیله ای برای به معراج رسیدن دو عزیزش واقعیتش بعد از مطالعه کتاب غم عجیبی روی قلبم سنگینی کرد و وقتی به این فکر میکنم که زهرا خانوم همه این داستان رو زندگی کردند بر ناراحتی و غصه دلم افزوده میشه ... گاهی اشک ریختم و گاهی در حیرت کامل فرو رفتم آخر کتاب که زهرا خانم همسرشون رو حلال کردند اوج شکوه بود و بس حقیقتا به طور کامل دیدم که خداوند با صابران است ... ولی واقعا چطور میشود که یک بانو بتواند این حجم از گذشت را در وجودش داشته باشد ؟! صبر ؟ نه صبر و گذشت در مقابل این بانو کم میآوردند و واژه های ضعیفی هستند.. مقاومت و مقاومت و مقاومت و خانم بودن ایشان به تمام معنا چقدر زیبا واژه عشق و تلاش را به تصویر کشیدند کسی که حاضر نشد دستش جلوی کسی دراز باشد و خود کلفتی خانه دیگران را کرد ... واقعیت بعد از این کتاب نیاز دارم در سکوت فراوان فرو برم و فکر کنم به خودم به سختی های زندگیم و ... میشود در دل تمام سختیها فرزند شهید تربیت کرد و این برای بنده خیلی قابل ملاحظه بود این متن جهت چالش مرور نویسی فراکتاب نوشته شده است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.