یادداشت زهرا سادات طباطبایی
1403/10/13
4.3
61
«هنوز هم مرغ میناهای زیادی هستند که کشته میشوند» کشتن مرغ مینا از آن کتابهایی است که با یکبار خواندنش هم میشود آن را تا مدتها به خاطر سپرد و از یادآوری صحنههایش لذت برد. کشتن مرغ مینا داستان پرحادثه دختری شش ساله (اسکات) و برادر ده ساله اش (جیم) است و اگرچه شروع داستان با اتفاقی به ظاهر معمولی (شکسته شدن دست جیم) آغاز میشود اما این اتفاق جرقه موثری است برای روایت داستانی عمیق و ماندگار. راوی با رویکردی پس نگر رویدادهای گذشته را تعریف کرده و قصه را از آخر شروع میکند. اسکات و جیم به همراه پدرشان (آتیکوس) در شهر کوچک و کم رونقی به نام میکامب زندگی میکنند. آتیکوس وکیل است و در یکی از پروندهها از او میخواهند وکالت جوانی سیاهپوستی را که به اتهام تجاوز به دختری سفیدپوست به زندان افتاده است، بر عهده بگیرد. این در حالی است که ساکنین میکامب سیاهپوستان را شایسته زندگی در کنار سفیدپوستان نمی دانند و قوانین جامعه آنها به شدت علیه سیاهپوستان است. آتیکوس که مردی درستکار و عدالتخواه است، این پرونده را قبول میکند و تمام تلاشش را برای اثبات بی گناهی تام میکند. کشتن مرغ مینا مفاهیم مختلفی را نظیر پیشداوری، نابرابری اجتماعی، نژادپرستی، بیگناهی و در یک کلام «تقابل خیر و شر» را در خود جای داده است. اما مفهوم «تضاد» از همان ابتدا حضورش را در داستان تثبیت میکند. صحنههای آغازین داستان، اگرچه نشان از امنیت، آرامش و سکون دارد اما به تدریج جای خودشان را به بخشهای تیره وجود انسان و جهان واقعی میدهند. مواجهه با همین تضادها است که در نهایت شکاف عمیقی میان آنچه شخصیت اصلی «عقیده دارد» و آنچه «واقعیت دارد» ایجاد میکند. حضور اسکات در دادگاه باعث شد تا بفهمد تا چه اندازه بخشی زیادی از باورهایش نسبت به جهان پیرامون اشتباه بوده است. اسکات اکنون از دروازه کودکی عبور کرده و به فهم جدیدی از قواعد زیستن در این جهان میرسد. . در پایان داستان نیز، اسکات صرفا آن دختر بازیگوش، باهوش و ماجراجوی ابتدای داستان نیست. او به خردی ارزشمند دست پیدا کرده و معصومیت سالهای کودکیاش را در ازای آن داده است. او حالا به خوبی متوجه مقصود آتیکوس میشود که: «برای فهمیدن هر کس باید جای او بود و دنیا را از دریچه نگاه او دید و فهمید». فیلمی دقیقا با همین نام از کتاب «کشتن مرغ مینا» اقتباس شده که اثر ارزشمندی در تاریخ سینمای جهان است. این فیلم بیشتر شامل نقاط مهم و خطوط پررنگ پیرنگ کتاب است. راوی فیلم برخلاف راوی کتاب که حضور محسوس و قابل توجه ای در روایت کردن داستان دارد، نقشی تقریبا نامحسوس و حضوری منفعلانه دارد. بسیاری از توصیف ها و صحنه پردازی های کتاب وقتی وارد قاب دوریبن شدند آن پویایی و خارق العاده بودنشان را از دست داده و تبدیل به قابی معمولی برای پیشبرد داستان شده اند. با این حال بعضی از صحنه های فیلم (نظیر صحنه خروج آتیکوس از دادگاه بعد از اعلام حکم تام رابینسون و سرپا ایستادن تمام سیاهپوستان طبقه بالا به نشانه قدردانی و تحسین آتیکوس) نمود و اثرگذاری بیشتری روی مخاطب دارد. در پایان باید گفت، «کشتن مرغ مینا» چه در قالب کتاب و چه در قالب فیلم، مفاهیمی ابدی را در خود جای دادهاند که فراتر از زمان و مکان اثر و به شکل جهان شمول تا همیشه باقی خواهند ماند. مفاهیمی چون نابرابری، بیعدالتی و ضرورت همدلی هیچ وقت منسوخ نمیشوند و در طول زمان صرفا مصادیق مختلفی پیدا میکنند. پ.ن: حتما ترجمه نشر علمی- فرهنگی این کتاب رو بخونید. پایان
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.