یادداشت مهسا فراهانی
1402/7/8
گاهی وقت ها بعضی از کتاب ها ما رو یاد بوی خاک نمدار و خاطرات قدیمی می اندازد. ____ 🟡معرفی کتاب: کتاب سال بلوا روایت شده سالی که یاغی ها به شهر حمله کردن ، شب هایی که صدای تیر و تفنگ خواب از سرت میپرونند از لحظه شروع داستان انقدر فضاسازی ها خوب هستند که خودتون رو داخل اون فضا میبینید انگار در اون دوران زندگی میکنید نوشافرین راوی داستان و شخصیت اصلی ماست و روایت هایی که طی این هفت شب میخونیم خاطراتی است که از ذهن نوشا گذر میکنند و همه اینها از روزی شروع میشود که که نوشا حین رفتن به باغات درگزین کنار ساختمان شهرداری حسینا را دید ؛پسری ترکه ای با کت مشکی راه راه ( باد موهاش را می اشفت بی پروا بهش لبخند زدم...). ضمن اینکه محوریت اصلی کتاب داستان عشقی است لطیف ، که باری از حسرت و وفاداری را به دوش میکشد روایت میکند در عین حال فضای اجتماعی و سیاسی ان دوره را هم به ما نشون میدهد مثل زن ستیزی و نادیده گرفتن حقوق زن ها که در بازه هایی از تاریخ وجود داشتند ، صاحب مقام هایی که برسر منفعت و منافع شخصی به دنبال برپایی دار اند و این دار چه سرانجامی را رقم میزند... از خوندن این کتاب بینهایت راضی بودم و توی این داستان چند روز زندگی کردم😍
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.