بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

یادداشت فاطمه

فاطمه

1401/10/25

                امیدوارانه دوست دارم فکر کنم سوالی که استاد صفائی حائری مطرح می کندشاید سوال خیلی از معلمان ، مربیان و یا ادم هایی باشد که به یک آگاهی و حقیقتی رسیده اند و نمی توانند بی خیال و دل آسوده باشند.آتشی در دلشان شعله می کشد که نمی گذارد ارام و بی هیاهو بنشینند.
اما سوال چیست؟
اینکه چگونه می توان بین خود و نسلی که نه پس از ما ،که با ما و در زمان و زمانه ما زندگی می کند آن هم با یک شکاف که باعث شده ما را نفهمند،دردهای ما را نفهمند،علت خنده ها  و گریه های ما را نفهمند پلی برقرار کرد.اگر این شکاف و فاصله را احساس کردی پس برتوست که این شکاف را پر کنی.
حرف نویسنده این است که دین از جنس عاطفه صرف نیست بلکه از جنس عقل است و عمل پس هم قابل انتقال است ،هم قابل نقد.
این انتقال یک وظیفه عمومیست اما ضرورتش چیست؟
ضرورت در اگاهی بخشیست که زمینه ساز ظهور است،به راه و نه بیراهه رفتن ادمها و دیگر اینکه ادای دین و امانت است برای تربیت و انتقال به نسل بعدی.
سرفصل های مفیدی  درباره ویژگی های علم،حامل علم،تبلیغ علم و حفظ و نگهداری ان دارد.
این کتاب برای آدم های دلسوزییست  که سوزدل دارند،نوری یافته اند و می خواهند روشنی بخش باشند،امانتداری کنند با ادای امانت.
برشی از کتاب
"تو وکیل نیستی،مسیطر نیستی که مبشر،مذکر و معلمی.همین و همین.تو امده ای آدمها را نقد کنی،خواستند بیایند،نخواستند نیایند.تو امده ای ایجاد زمینه کنی،نیامده ای که ادم ها را بسازی بین این دو فرق هست."
        
(0/1000)

نظرات

پس(هل الدين الا الحب و البغض) را چه کنم؟ آیا نهایت دین جز عاطفه است؟
4
فاطمه

1402/01/13

نقض شد در یادداشتم این جمله؟ 
شما آگاه‌ترید...
فقط سوال بود 
فاطمه

1402/01/16

یادداشتم را دوباره مطالعه کردم؛متوجه سوالتان شدم.
نه اینکه دین عاطفه و حب و بغض نداشته باشد..نه!اصلا کدام دین انقدر قلب‌قلبی است سر تا پایش..نکته اینجاست که عاطفه در دین وجه درونی و ش
نسبتا شخصیست.شما ایا می‌توانید محبتی که نسبت به خدا یا اباعبدالله (سلام خدا بر ایشان باد) را دقیقا به کسی منتقل کنید؟یا در واژه بگنجانید؟
عاطفه بخشی از دین است که راه انتقالش تنگ است؛
با عقل و استدلالی بودنش می‌توان راه انتقال  معارف را باز کرد..
و این عاطفه به گمان من میوه‌ی درخت شناخت و عقل است. 
سپاسگزارم از شما