یادداشت مریم
1403/5/26
جیمز فریزر در شاخهی زرین افسانهها و اساطیر مشابه محلی بشر را ردگیری میکند و در بخش اعظم کتاب به یک تم مشترک در این افسانهها میپردازد. کشتن شخصیتی اغلب بیگناه، زاری بر مرگ او و بعد زنده کردنش و جشنگرفتن این احیا. او این میان به اسطورههای آدونیس و ونوس در سوریه، هیپولیت و آرتمیس در یونان، ویبریوس و دیانا در ایتالیا میپردازد که در هریک فردی به واسطهی دسیسههای رقیبی عشقی دچار سرنوشتی دردناک میشود. احتمالا معادل این افسانهها را در ایران بتوان در شخصیت سیاوش و درگیریش با سودابه و در نهایت کشتهشدن و زنده شدن دوبارهاش در مقام گل خون سیاوش جستجو کرد. فریزر معتقد است این آیینها هستند که قصهها و اساطیر را میسازند؛ بشر آیینهایی برای باروری خاک و دستیابی به محصول بیشتر اجرا میکند و برای توجیه این آیینها اساطیر و افسانهها را خلق میکند. برای اثبات نظریهاش هم به نمونههای بسیاری از این نوع آیینهای کشتن و عزا و احیا و شادی اشاره میکند و در این راه ناخواسته به مسیح میرسد و او را بلاگردانی مینامد که کشته میشود تا به باور هنوز بدویماندهی مردم زمانهاش نحوست و شر را از زمین دور کند. در واقع فریزر مسیح را فردی اخلاقمدار و منتقد میداند که اسیر بازی یهودیان در جشن پوریم میشود و ناخواسته در گذر زمان در نزد مردم به قهرمان و فردی روحانی بدل میشود. در جشن پوریم که نوعی نمایش آیینی سالانه است، دو تن یکی به نقش مردخای از صلیب جان به در میبرد و دیگری به نقش هامان به صلیب آویخته میشود. و مسیح شخصی بوده که در یکی از این جشنها به توطئه و اصرار یهودیان به عوض باراباس به صلیب کشیده میشود. فریزر اعتقاد دارد یهودیان که دنبال انتقام از مسیح بودهاند با این کارشان اتفاقا به شهرت او دامن میزنند و زمینهساز گسترش آیین مسیحیت و شکلگیری افسانههایش میشوند. فریزر در این کتاب در پی توجیه و واکاوی افسانهی کاهن معبد نمی* در ایتالیاست و در این رهگذر چنان در عمق افسانههای بشر نقب میزند که هنوز پس از صد و بیست سال کتاب شاخهی زرین(که اصلش پژوهشی سیزدهجلدی است) با ویراستهای مختلف به عنوان مرجعی معتبر در باب تطبیق ادیان و اساطیر و ارتباطشان با جادو تجدید چاپ میشود. شاخهی زرین اثری درخشان و قیمتی است که در قالبی شیرین و ادبی از تابوها و توتمها میگوید و از تعاریف جادو و مفاهیم جشنهای زمستانی و تابستانی، اسطورههای آتش و قربانیهای انسانی و شبه انسانی، کشتن خدایان و انتقال شر و فرمانروایان مقدس و بلاگردانها و غیره و غیره. ______ * در افسانهی کاهن معبد نمی، جانشین معبد به این شکل تعیین میشود که بردهای میبایست شاخهی زرین را از درخت مقدس این معبد بچیند و در این راه کاهن قبلی را با مبارزهی تن به تن شکست بدهد و بکشد، تا خودش مدتی بعد به همین نحو به دست جانشین آیندهاش کشته شود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.