یادداشت تقی شجاعی
1404/1/22
بامداد خمار رمانی است که عشق در یک نگاه بدون توجه به معیارهای دیگر زندگی مشترک را زیر سوال میبرد. از این لحاظ میتوان گفت که رمانی عبرتآموز است. حوادث کشش خوبی دارند و هرچند حال مخاطب را خراب میکنند ولی او را تا پایان با خود همراه میسازند. به عقیدهی من مخاطب برای این کتاب میخواند که حالش خوب شود، اما کتاب بامداد خمار با توجه به آنکه تلاش کرده یک موعظهی اخلاقی برای جوانان باشد و مدام با این جمله که "عجب غلطی کردم" استمرار دارد، حال مخاطب را خراب میکند. نکته دیگر آنکه ازدواج دو نفر از دو طبقهی اقتصادی و اجتماعی، الزاما همیشه با شکست روبرو نیست اگر که معیارهای اصلی انسانیت و تقوا لحاظ شود. کمااینکه پیامبر ما چنین ازدواجی داشته است. ولی نویسنده محترم در این رمان، طبقه را به عنوان مهمترین فاکتور در زندگی مشترکِ موفق عنوان میکند. داستان در بستر حکومت رضاخانی اتفاق میافتد و نویسنده به جز اشارهای کوتاه به اسم حکومت، التفاتی به شرایط اجتماعی حاکم بر دورهی زندگی شخصیتها ندارد و تنها سرش به انتقال پیام اخلاقی مدنظرش در بستر یک زندگی تلخ گرم است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.