یادداشت سید صالح ادراکی

زنبوردار حلب
        نوری ابراهیم، زنبودار موفقی در حلبِ قبل از جنگ داخلی سوریه است که به همراه همسرش افرا و تنها فرزندش سامی ایام آرام و شادی را می‌گذراند. 
افرا نقاش هنرمندی ست که به نقاشی علاقه زیادی دارد. 
نوری با شروع جنگ و نابودی زنبورها و کشته شدن سامی و کور شدن افرا (که همان ابتدای کتاب بیان می‌شود) از ترس داعش ، تمام آنچه می‌تواند با خود ببرد را برمی‌دارد و راهی جنگل اروپا می‌شود.
هدف، انگلستان است و در مسیر اتفاقات تلخ و شیرین بسیاری را تجربه می‌کنند.
ترس از سر و کله زدن با قاچاقچیان و نگرانی از سفرهای دریایی در دریای مواج و بیم قتل و غارت به خوبی از زبان یک آواره روایت شده است. 
آشنا شدن نوری با کودکی به نام محمد در طول مسیر که اتفاقا هم سن و سال سامی ست،  لذت شیرین پدری را در کام خواننده می‌ریزد. 
نوری در تلاش است برای محمد پدری کند.
برایش قصه می‌گوید، شکلات می‌خرد، در آغوشش می‌گیرد و به حرفهای کودکانه اش گوش می‌دهد.
قربانیان جنگ، همیشه کشته شدگان و مجروحین نیستند.
کسانی که جلای وطن کرده و بالاجبار راهی سرزمینی دیگر، با زبان و فرهنگ و دین و مذهب متفاوت، می‌شوند هم قربانیان جنگ هستند که چه بسا، درد اینان از کسانی که می‌مانند و یا کشته می‌شوند اگر بیشتر نباشد کمتر نیست و این موضوعی ست که نویسنده بر آن تکیه دارد. 
با همه این ها اما معلوم نیست نویسنده با چه‌ نیت و غرضی، جوان اهل افغانستان را که به انجام عمل شنیعی متهم است را به دست هموطنان خودش به قتل می‌رساند. احتمالا نویسنده متأثر از نویسنده افغانی الاصل ساکن آمریکا، خالد حسینی بوده است.
تمسخر احکام اسلامی، وقتی افرا موهایش را رنگ کرده و بدون حجاب در جامعه حاضر می‌شود هم از نقاط منفی کتاب است.
به خصوص وقتی از شوهرش می‌پرسد ایرادی ندارد بدون حجاب باشد ؟ و نوری در جواب می‌گوید چون موهایش را رنگ کرده ایرادی ندارد.
نویسنده به قربانیان جنگ و پدیده مهاجرت پرداخته اما به جنگ افروزان اصلی یعنی آمریکا و اروپا اشاره ای نکرده است.
مگر می‌توان از جنگ و قتل و تجاوز و دربدری و آوارگی نوشت و به آمریکا اشاره ای نکرد؟
آمریکایی که به گفته ای مقامات عالی رتبه اش، داعش را خودشان ساخته و به جان مردم منطقه انداخته اند. 
خانم نویسنده که خود دورگه ای یونانی _قبرسی است و از پدر و مادری مهاجر در لندن متولد شده، تلاش کرده گوشه ای از مصائب آوارگان را به تصویر بکشد و تا حدی هم موفق بوده است. 
ذکر مصیبت آوارگی یک زوج مسلمان سوری از زبان یکی اروپایی جنگ ندیده، کمدی تلخی ست که تلخی اش تا مدت ها در کام خواننده باقی میماند. 
زنبوردار حلب، بیش از آنکه از پشت پرده جنگ و مهاجرت و آوارگی بگوید، سعی در تطهیر اروپاییان دارد. 
اروپاییانی که از سر انسان دوستی و لطف پذیرای مهاجران سوری و افغانی و آفریقایی می‌شوند و مانند فرشته های نجات به یاری آوارگان بیچاره می‌آیند. 
و در این مسیر، هر جا دزدی و طمع و تجاوز باشد ،قطعا پای یک مسلمان در میان است. 

      
12

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.