یادداشت نعیمک
1403/9/24
تلماسه را قبل از بیرون آمدن فیلم خواندم و از این بابت بسیار خوشحالم. وقتی شخصیتها را در پوسترها دیدم فهمیدم که با آ«نچه که هربرت در ذهن داشته بسیار فرق دارد. این بد نیست و اگر اشتباه نکنم ارسن ولز هم نمایشی از شکسپیر را با بازیگران سیاهپوست به روس صحنه برد. درباره ترجمه تلماسه در گروههای فانتزی کموبیش بحث شده. به طور مثال ترجمه کلمات خاص یا حتی خود «دون» که نام محلی است که روایت در آن میگذرد. من بهش صخه با ترجمه ادوات خاص و پررنگ کردن آنها خیلی ارتباط برقرار کردم. چون حس میفهمیدم چرا این ماده چنین اسمی دارد و برای درک بیشتر هم به کتابچه آخر کتاب مراجعه میکردم. البته تنها یک مورد در ترجمه هست که به خاطر سانسور تغییر بسیار مهمی کرده و البته نقش خیلی خیلی مهمی در داستان دارد و من هم در اول گیج شده بودم: یکی کلمه جهاد که عین کلمه در متن انگلیسی آمده (یادم نیست در فارسی چی بود) و دومی کلمه «هوشیدر» است که دقیقاً در متن «مهدی» است و به کسی در داستان میگویند که قرار است ظهور کند. اگر داستان را بخوانید برای خواننده ایرانی این دو کلمه جالب است اما برای خوانندگان سرتاسر دنیا این قدر مهم نیست چون مثل ما اطلاع از فلسفه جهاد و مهدی (اما زمان) ندارند. این دو کلمه نقش مهمی هم در داستان (مخصوصاً در جلد دوم) دارند و تغییرشان به نظر من ضربه بزرگی به داستان زده. با این وجود یکی از بزرگترین و دقیقترین کتابهای فانتزی است. که بدون شک خیلی بزرگتر فیلمی است که الان روی پرده هست. کتاب چند دنباله هم دارد که فقط جلد دوم آن به فارسی ترجمه شده است.
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.