یادداشت ناصر حافظی مطلق
1403/5/30
مسافر، برج، کرم 1) "مسافر، برج، کرم: سه استعاره درباره خواندن" (The Traveler, the Tower, and the Worm: The Reader as Metaphor) نام كتابي است از نويسنده آرژانتيني، "آلبرتو منگوئل" (Alberto Manguel)، كه در سال 2013 ميلادي منتشرشده است. اين كتاب در سال ۱۴۰۱ توسط "عرفان قادري" به فارسي برگردانده شده و در انتشارات "ترجمان علوم انساني" به چاپ رسيده است. "منگوئل" كه از نوجواني همنشین "خورخه لوئيس بورخس" (Jorge Luis Borges) بوده، در اين كتاب سه استعاره اساسي در مورد خواندن متن را موردبحث قرار ميدهد. 2) استعاره اول عبارت است از جهان بهمثابه كتاب. لذا خواندن متن معادلي استعاري است براي سفر در جهان. كتاب جهان بايد خوانده شود، همانگونه كه خواننده بهمثابه مسافر بايد جادههاي متن را بپيمايد. ردپاي اين استعاره را از الواح گلي بابليِ حاوي اسطوره "گيلگمش" تا شبكههاي مجازي معاصر و در بستر اينترنت ميتوان يافت. شايد يكي از مصاديق ارزشمند چنین استعارهاي عبارت باشد از "كمدي الهي" (Divine Comedy) اثر "دانته آليگري" (Dante Alighieri). 3) استعاره دوم عبارت است از خواننده بهمثابه برج عاج نشين. چنين خوانندهاي در انزوا و كنارهگيري از جهان، ساكن كتابخانه بهمثابه برج است و در اين برج به حال و گذشته جهان نظر ميافكند و در مورد آينده آن خيالپردازي ميكند. واضح است كه هر سه استعاره درگذر زمان دچار تطور و دگرديسي هستند. استعاره برج در ادوار متفاوت برانگيزاننده معاني مختلفي بوده است و رويكردهاي ستايشآميز و يا منتقدانه فراواني را به خود جذب كرده. برخي از روشنفكران چپ، خواننده برج عاج نشين را موظف به بازگشت بهسوی مردم و تلاش در جهت هدايت جامعه ميدانند. 4) استعاره سوم عبارت است از خواننده بهمثابه كرم كتاب. كرمي كه كتابها يا جهانهاي گذشته را ميبلعد و نابود ميكند و جهانهاي جديد ميآفريند و لذا به تعبيري از زاويه نظريه روايت مبدع جهان هم هست. خواندن براي زندگي كردن تعبير ديگري است كه از اين استعاره برمیآید. هر استعاره بنيادي بیانشده در كتاب تأييدي است بر همبستگي عجيب انسان و واژگان كه يكي بدون ديگري ناموجود است. شناخت جهان و خويشتن جز از مسير كلمات و متون و بر بستر استعارههاي خواندن ممكن نيست.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.