یادداشت محدثه ز
5 روز پیش
"کاخ کاغذی" داستان یک لحظه، یک روز و یک عمره... یک عمر زندگی "اِل" زنی که حالا در آستانه ۵۰ سالگیه و در طول داستان به زندگی خودش، مادرش و مادربزرگش فلشبک میزنه. یک روز که در کتاب شاهد هر دقیقهش هستیم. و یک لحظه که النور (اِل) باید تصمیم نهاییش رو بگیره. ▪︎ راستش رو بخواهید از روزی که کتاب اومد واسه خوندنش خیلی هیجانزده بودم چون با توجه به خلاصه پشت جلد فکر میکردم یه رمان جنایی-معمایی باحاله و نظرات مثبت خیلی زیادی هم داشت اما حقیقتا این کتاب تایپ من نبود! یک عاشقانهی خیلی تابستونیه از عشق النور و دوست کودکیش جوناس که حالا بعد از گذشت ۳۰ سال دوباره شعله کشیده و داره زندگی هر دو رو میسوزونه و النور باید تصمیم بگیره میخواد با همسرش، پیتر، بمونه یا با عشق کودکیش، جوناس، باشه. اگر به کتابای خانوادگیطور و عاشقانه که فضای آرومی داره علاقه دارید واقعا میتونه گزینهی مناسبی باشه، خصوصا اینکه بیشتر روایت کتاب توی یک ویلای بزرگ و قدیمی تو یه جنگل بکره و فضاسازی دنج و قشنگی داره. • راستش شاید خود داستان ۳.۵ باشه چون من فضاسازی و شخصیتپردازی و نحوه روایت رو دوست داشتم. با اینکه این سبک ایدهآل من نیست و توقع دیگهای از کتاب داشتم تو سه روز ۹۰٪ رو خوندم و تونست جذبم کنه اما در نهایت بهش ۲ دادم چون یک مشکل اساسی داشت: سانسور! × حقیقتا من جز اون دسته کتابخونایی نیستم که به سانسور بخشهای اروتیک گیر بدم، البته تا زمانی که به متن آسیب نزنه! اما توی این کتاب به نظر من ۲ جا خیلی فاحش پرش داستانی داشتیم. بهطوری که من میفهمیدم چی داره اتفاق میوفته اما نمیفهمیدم چرا اینطوری میشه :))
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.