یادداشت الهام نظری
1403/6/30
من عاشق زن های گام اول انقلابم، انها بارهاو بارها به تنهایی گریه کرده اند و هیچ آدمی گریه هایشان را ندیده است. انگار از ازل روی پیشانی اشان توشته بود؛" تنها ولی محکم.." خدای من ببین، روایت هایشان دستت را می گیرد وتورا به الفبای خلق حماسه ی معاصر و اوج سختی های کار مبارزاتی می برد. سختی هایی از جنس حقیقت زمانه، از جنس بحران، سختی هایی به وقت آرمانخواهی. سختی هایی که اثبات می کند اشرف السادات یک زن پیش فعال نیست، یک زن دغدغه مند مبارز است و تنها گریه کن،در تصویر و ترسیم یک زن از میان هزاران زن مبارز گام اول،موفق بوده است.گویی خیلی وقت بود که مادرانگی های جهان مبارزه در اشباع روایت های عاشقانه ی همسران شهدا گم شده بود... در یافته ام که اگر می خواهم روایت علی اکبر های روح الله را بخوانم ، اول به سراغ مادرهایشان بروم، همیشه پای یک "مادر" در میان است... راستی ، مجموعه اشعار حماسی در انتهای کتاب، روضه های مادرانه ی مقاومت بود.. و مابا ان قسمت که می گفت، حماسه بی زن و زن بی حماسه بی معناست، با جمعی از دوستانمان، دست جمعی گریه کرده بودیم...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.