یادداشت سعید بیگی

سعید بیگی

سعید بیگی

3 روز پیش

        نثر کتاب خوب و خواندنی و ویراستاری هم خوب است.

ماجرا از خرید یک کامپیوتر در فروشگاه آغاز می‌شود و قهرمان داستان یعنی مردی 59 ساله به نام «اُوِه» قصد دارد، یک کامپیوتر کوچک بخرد که صفحه‌کلید هم داشته باشد، اما با فروشنده به مشکل بر می‌خورَد.

«اُوِه» در 8 سالگی مادرش را بر اثر بیماری و در 15 سالگی هم پدرش را که در راه‌آهن کار می‌کرده، بر اثر یک حادثه از دست می‌دهد. 

پدرش که مردی قوی و درستکار بوده، چنان تاثیری بر او می‌گذارد که تا پایان عمر این نقش را به یادگار نگاه می‌دارد و بر اساس آن آموخته‌ها عمل و رفتار می‌کند...

«اُوِه» تشنۀ توجه و محبت است و این میل به دوست داشتن و دوست داشته شدن، به طور فطری در وجود هر انسانی به ودیعت نهاده شده است.

یعنی هر انسانی فطرتا هم مایل است که دیگران را دوست بدارد و هم میل دارد که دیگران او را دوست بدارند و به او توجه کنند.

البته روشن است که دوست داشتن افرادی چون «اُوِه» با خصوصیات اخلاقی و رفتاری ویژه‌اش، کمی دشوار است و همگان نه توان و حوصلۀ لازم را دارند و نه راه ارتباط گرفتن با چنین اشخاصی را می‌دانند و در نظر آنان هیچ نکتۀ مثبتی در وجود این افراد یافت نمی‌شود.

در حالی که صداقت، درستی و پای‌بندی به اصول، از مهم‌ترین ویژگی‌های یک انسان سالم و درستکار است که سبب ایجاد اطمینان و امکان اعتماد به او می‌شود.

البته بیشتر کارهای درستی که «اُوِه» در برخورد با دیگران انجام می‌دهد، به سبب پرهیز از ناراحت کردن همسرش «سونیا» پس از مردن و دیدار او در جهان دیگر است که انگیزه‌ای بسیار قوی به او ـ برای این کارها و برخوردهای درست ـ می‌دهد.

در این داستان، رفتار صمیمانه و مهرآمیز «پروانه»؛ زن مهاجر ایرانی و خانواده‌اش، به «اُوِه» نوید ارتباطات انسانی درست و بدون چشم‌داشت را می‌دهد و او را به زندگی و عشق به دیگران باز می‌گرداند.

«اُوِه» طعم این محبت و عشق را تنها در وجود تعداد معدودی از افراد زندگیش دیده بود و چون با «پروانه» و خانواده‌اش برخورد کرد؛ تارهای قلبش مرتعش شدند و به رفتار محبت‌آمیز آنان، با تمام وجود پاسخ داد و چون پدربزرگی مهربان، سایۀ لطف و مهرش را بر سر این خانواده و دیگر همسایه‌ها گستراند.

آدم‌هایی چون «اُوِه» در اطراف ما کم نیستند، اما آدم‌هایی چون «پروانه» کم هستند که بتوانند بدون ریا محبت کنند و این آدم‌های آسیب دیده و تنها را به آغوش گرم زندگی بازگردانند.

خداوندا! این بندگان خوب چون «پروانه»‌ات را زیاد کن تا دور شمع کم‌فروغ وجود آدم‌هایی چون «اُوِه» بگردند و شور زندگی را در وجودشان بیدار کرده، به جریان اندازند. آمین رب العالمین!
      
363

50

(0/1000)

نظرات

مصطفی رفعت

مصطفی رفعت

2 روز پیش

با نگاهی در ستایش یک جامعه عشق محور انگار نوشتید و چقدر زیبا 👏👏👏👏👏💜
1

1

سعید بیگی

سعید بیگی

2 روز پیش

درود و خداقوت
در واقع آن چیزی که باعث آشتی اُوه با اطرافیان شد، عشق و محبت بی چشم‌داشت پروانه و خانواده‌اش بود.
از محبت خارها گُل می‌شود! ...
سپاس از لطفتان. مانا باشید. 🌺🌷🌸 

1

مصطفی رفعت

مصطفی رفعت

2 روز پیش

🎉👏👏👏 دقیقا ... عشق با صبر، شرایط تازه‌ای برای تغییر و رشد خلق می‌کنن 🌻🌻🌻

1