یادداشت dream.m
1404/4/22
۲/۵ به قسمت پایانی کتاب که رسیدم، و بعد هم چنتا از ریویوو های نوشته شده رو که خوندم، بدجور خونم به جوش اومد و عصبانی شدم. قاعدتا یک انسان نرمال در زندگی نرمال نباید از خوندن این نظرات عصبانی بشه اما من شدم. این کتاب، یک ماجرای جنایی واقعی از تعدادی قتل سریالی عه که در دهه سی آمریکا توسط یک سیاهپوست جوان انجام شده و چون آلت قتل آجر بوده، به قاتل آجری مشهور شده. اما چی ماجرا منو عصبانی میکنه؟ توی این کتاب و ریویوو ها، آدم های نرمال، اغلب سفید های متمدن، به سیستم اعتراف گیری که اون زمان برپایه نژادپرستی و شکنجه متهم بوده اعتراض دارن و اون رو ناعادلانه میدونن، که البته ناعادلانه است. اونها معتقدند باوجود اینکه متهم چندین نفر رو به شکل وحشیانه ای کشته و بعد بهشون تجاوز کرده، اما نباید حین بازداشت و توی دادگاه باهاش برخورد نژادپرستانه میشده و کتک میخورده؛ که البته درست میگن. اما منِ خاورمیانه ای، منِ ایرانی که چند ماهه هرروز خبر از مرگ، شکنجه، تحقیر، تجاوز، اعدام و دادگاه های عجیب ناعادلانه مردمم رو میشنوم، من نمیتونم این حجم از نرمال بودن رو ببینم و نرمال نبودن وضعیت خودمون رو تحمل کنم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.