یادداشت محمدرضا شمس اشکذری
دیروز
آیا حالات خوشی که در زندگی به ما دست میدهد، تکرار شدنی است؟ آیا تکرار ممکن است؟ اصلا تکرار یعنی چه؟ اینها مهمترین پرسشهایی هستند که کییر کگور سعی دارد به آنها بیندیشد. موضوع محوری، داستان جوان شاعری است که عاشق دختری میشود و بعد به دلایلی میخواهد نامزدی را به هم بزند. بخش نخست کتاب، طرح موضوع تکرار است و ماجرای آن جوان. در بخش دوم، نامههای یک طرفهی آن جوان به نویسنده را میخوانیم و تحلیلهای پیرامون آن را. در این بخش، کییر کگور به کتاب ایوب (ع) میپردازد و ماجرای ایوب (ع) و رابطهی او با خدا را زیر ذرهبین میبرد. چگونه چنین چیزی ممکن است؟ آزمون الهی چیست؟ چگونه ایوب (ع) میتواند به راحتی بگوید:« خداوند داد و خداوند گرفت. و نام خداوند متبارک باد.»؟ در مجموع به نظرم کییر کگور مثل همیشه مسائلی اساسی و اندیشیدنی مطرح میکند اما در این کتاب، قدری مطالب، بینظم و ترتیباند. آغاز و پایان هر مسأله نامعلوم است و فصلبندی خاصی هم در کار نیست. نشست گفتگو درباره این اثر با حضور مترجم کتاب نیز در اینترنت در دسترس است و میتواند کمککننده باشد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.