یادداشت هدانه
5 روز پیش
● (گفتم: - عشق واقعی به خود فکر نمیکند، در عوض روی چیزی تمرکز میکند که برای دیگری بهترین است. برای این نوع عشق که ظرفیت قبول کردن و بخشیدن هرچیزی را دارد، هیچچیز غیرممکن نیست. این یک عشق واقعی و متعهدانه است، عشقی که در برخورد با هرچیزی، آن را کامل میکند و چیزی را بدون تغییر بهحال خود نمیگذارد. شازدهی جوان با عصبانیت جواب داد: - حتی با وجود عشق هم نمیتوانی هرچیزی را حل کنی! گفتم: - اما فراموش نکن که همیشه میتوانی کاری انجام بدهی. عشق هرگز در هیچ کاری تسلیم نمیشود. اگر فکر میکنی عشق تنها چیزی است که از خودت بهجا گذاشتهای، خیلی زود متوجه میشوی که بهترین کار را کردهای. من فکر میکنم بدترین چیزی که میتوانی از آن رنج ببری، این است که دیگر به کسی عشق نورزی. بیعشقی درست مانند جهنم است. شازدهی جوان گفت: - و چه اتفاقی میافتد اگر اشتباه کنی و در عشق شکست بخوری؟ جواب دادم: - ما از اشتباهاتمان درس میگیریم. به همین خاطر هم من آنها را شکست نمیدانم. ولی تو هرگز نمیتوانی در عشق شکست بخوری چون تنها اشتباه، عشق نورزیدن است... ) ● هر انتخابی، یک مرگه. هر تغییری، به این معنیه که یک تکه از خودمون رو پشت سرمون جا گذاشتیم؛ این تنها راه رشد و پیشرفته. ● در بدترین شرایط ممکن، بهترین قسمت از وجود ما خودش رو نشون میده. ● متوجه شدم مهم نیست مردم چندبار مرا ناامید میکنند، چون که هربار تصمیم میگیرم نفر بعدیای که ملاقات میکنم سزاوار اعتماد و دوست داشتن من است، انسانی شادتر میشوم و دنیا جای بهتری بهنظر میآید. ● خوشبختی از بودن میاد نه از داشتن؛ از تقدیر و قدردانی بابت هر آنچه که الان داری، نه عجله برای بهدستآوردن چیزهایی که نداری. گاهیاوقات نداشتن بعضی از چیزها میتونه ریشهی خوشبختی ما باشه، چون همینچیزها هستن که باعث میشن دیگران تکمیلکنندهای برای ما باشن. اگه ما کامل بودیم و همهچیز داشتیم چطور میتونستیم باهم ارتباط برقرار کنیم؟ از یه نفر شنیدم که میگفت این قدرت ما نیست که در مشکلات از ما محافظت میکنه بلکه حساسیت و شکنندگی ماست؛ چون همین مسئله باعث میشه بقیه از ما محافظت کنن.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.