یادداشت مهران م

رنج های ورتر جوان
        چطور ممکنه همچنین کتابی در همچین سالی نوشته شده باشه و هنوز که هنوزه اینقدر تازه و ملموس باشه؟


به راستی میترسم درست این دسترس ناپذیری من باشد که این آرزو را در دل شما شعله ور میکند.
صفحه ۱۴۷


می گویند نژادی از اسب نجیب هست که اگر وحشتناک تازاندی و به ستوه اش آوردی از سر غریزه یک رگ خود را به دندان پاره می‌کند که تنفس را بر خود آسان تر کرده باشد.من هم اغلب چنین حالی دارم.دلم می‌خواهد یک رگ خود را باز کنم و به این ترتیب به آزادی جاویدان برسم.
صفحه ۱۰۳

و من به پیش تو پرواز میکنم و به پیشگاه آن لایتناهی، و در یک هم آغوشی جاویدان تو را در بازوان خود میگیرم
صفحه ۱۶۸

تمام صفحاتش خواندنی و جذاب  بود.
      
24

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.