یادداشت محمدحسین معصومی

این کتاب ب
        این کتاب بیشتر از اینکه بخواد یک راهکار علمی یا روانشناسی بده، به نظرم بیشتر یک کتاب روایی یا حتی شاید بشه گفت یه جور کتاب روایت درمانی‌ه. به‌جای اینکه بخواد راه حل‌های علمی و ثابت‌شده ارائه بده، بیشتر به احساسات و درگیری‌های درونی انسان‌ها می‌پردازه، به‌ویژه در مواجهه با درد و رنج. مثلا، بحث‌هایی که توش مطرح می‌شه درباره‌ی تنفس عمیق یا مواجهه مستقیم با اضطراب، بیشتر شبیه حرف‌هایی هستند که توی کتاب‌های روان‌شناسی دیگه هم پیدا می‌شن، اما اینجا از هیچ رفرنس یا توضیحی خبری نیست. انگار نویسنده فقط می‌خواد حس‌هایی که خودش تجربه کرده رو با تو در میون بذاره.

در برخی قسمت‌ها جمله‌هایی مثل «هر چیزی که می‌میرد، حیات خود را از سر می‌گیرد» میاد، که به نظر خیلی عمیق و الهیاتی می‌رسه، اما هیچ توضیحی براش داده نمیشه. البته شاید بشه از دیدگاه فلسفی یا مذهبی این حرف‌ها رو پذیرفت، اما برای کسی که دنبال دلیل و مدرک هست، می‌تونه کمی گنگ باشه. این کتاب بیشتر از اینکه بخواد علمی باشه، به نظر می‌رسه به نوعی با زندگی و رنج‌ها و چالش‌های درونی آدم‌ها درگیر باشه ولی به هر حال بعضی نکاتی که مطرحه مورد تایید کتب روان شناسی دیگه هم هست.

نکته‌ای که باید گفت اینه که نیلوفر و مرداب شاید برای هر کسی مناسب نباشه. اگه تو شرایط روحی یا روانی خیلی سختی هستی، مثل از دست دادن یکی از عزیزات یا روبه‌رو شدن با بحران‌های بزرگ، این کتاب ممکنه فایده خاصی نداشته باشه. برای خوندن این کتاب باید یه حداقلی از آرامش درونی داشته باشی تا بتونی با حرف‌های نویسنده هم‌دلی کنی

پ. ن: عکس: هوش مصنوعی :)) 
      
463

21

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.