یادداشت کتابفام
16 ساعت پیش
۱۴۷ صفحه در ۴ ساعت و ۲۰ دقیقه. «باریلوچه» رمان کوچک شگفتانگیزیست، و «نئومان» از همان آغاز، توانایی خارقالعادهاش را در درکی عمیق و دلسوزانه نسبت به کسانی که ما و ادبیات اغلب نادیدهشان میگیریم، به نمایش میگذارد. روایتِ خشن، تیره و تلخ «باریلوچه»، «دِمِتریو»، یک رفتگر عبوس و بیخواب (اما در باطن رمانتیک) ساکن بوئنوسآیرس را دنبال میکند (که انگار از دل یکی از نمایشنامههای ساموئل بکت بیرون پریده است) که همراه با همکار پُر سروصدای سادهدلاش، شیفت کاری خود را از ساعات اولیهی صبح آغاز میکند. آنها زمانی کار خود را شروع میکنند که شهر هنوز در خواب است و تنها برای خوردن صبحانهای مختصر از قهوه با شیر و در صورت وجود، نوعی کروسان توقف میکنند. پس از پایان کار، «دمتریو» به خانه میرود و کمی میخوابد، در حالی که همکارش مستقیم به سراغ شغل دومش میرود و شبهنگام نزد همسر و فرزندانش بازمیگردد. «دمتریو» عصرها را تنها سپری میکند، با چکمههای مشکی کهنهاش، مشغول حل پازلهای ۵۰۰ تکهای میشود، که با تصاویرشان او را به کودکیاش و به مناظر اطراف شهر جنوبی باریلوچه بازمیگردانند. جذابیت این رمان کوتاه نه در شخصیتهای اندک آن است و نه در رابطهی کمرمقی که میان آنها شکل میگیرد بلکه در حرکت روان میان تصاویریست که از یکسو کوچههای بدبوی شهر با سطلهای زبالهی بیشمارش را ترسیم میکند، و از سوی دیگر، تصویرهای تکهتکه و پراکندهای از دنیای درخشان گذشته را، که قهرمان ناامید داستان در جلسات شبانهی پازلچینیاش تلاش میکند دوباره بسازدشان. «نئومان» با مهارتی شاعرانه، این دو فضای بهشدت متفاوت را در هم میتند، و جهانی شاعرانه میآفریند که در آن، توصیفهای تصویر یک پازل از سواحل زیبای دریاچهی نَئوئِل ئوآپی (محل واقع شدن باریلوچه) با کابوسهای زبالههای کلانشهر بوئنوسآیرس، همافزا و مکمل یکدیگر میشوند. «باریلوچه» اثریست تاریک-روشن، خلاقانه، استادانه.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.