یادداشت فاطمه مرادی🌻

        خب بلاخره خواستم سپر جبهه گیریم و سر این مجموعه پایین بیارم و ادامش بدم ببینم جذبش میشم یا نه.
خب بسم‌الله الرحمن الرحیممم. دوتا عامل مهم تو کتابای فانتزی جهان سازی و شخصیت سازیه. 
و اونطور که معلومه خانوم مافی در این مجموعه به شخصیت اهمیت داده تا جه-
یکی به خاطر همین کم کردم چون فضا سازیش گره خورده بود به ارقام بدون توضیف سازی و فقط با چند کلمه بیان شده بود درحالی که برای یه جواب بله یا نه سه صفحه من از حس و حال بین دو شخصیت خوندم.
از اونم بگذریم شخصیت پردازیشم که انچنان جذابیتی نداشت. از صغیر و کبیر گرفته تا مورچه و ابر که شخصیتای این رمان بودن جذاب و گشنگ و فول فول بودن.
مثلا بدن‌های ورزیده یا به اصطلاح گود ( این برای خانوماس). [ درحالیکه من پلکام ریخته بود که چندتا نوجوون چطوری هیکلاشون اینجوری خوبه اونم توی یه فضای اخرالزمانی]
از اونم بگذریم من مدام دیدم که جولیت با خودش کلماتی رو چندبار تکرار میکنه. خب زن اینارو نمیتونی توی دیالوگ بگی؟!🙏 مگه فیلمنامه مینویسی.
از اونگ بگذریم لازم بود نصف کتاب و به تکرارهای زیادی از توصیف چهره آدام و آرون اختصاص بدن؟!:))))
یعنی تا ما میومدیم کتابو بخونیم یا توی چشمای ادام که توی حیطه ابی رنگ بود[ معلوم نبود نفتیه تیرس یا دریاست] غرق میشدیم یا محو چشمای سبز و موهای طلایی آرون میشدیم.
از اون بگذریم زاویه دید داستان اول شخصه و طبیعتا اول شخص محدوده ولی خانوم مافی از زبون جولیت تمام حالات و افکار بقیه شخصیتارو بیان میکرد و یه انگار میچسبونید رو پیشونینش.
و در اخر اینکه توصیف مثل نمک غذاس و باید مواظب باشی به مقدار لازم بریزیش نه جوری که بی‌نمک بشه نه کم نمک  و این تشبیه منم لازمه مقدار توصیف برای یه رمان فانتزی.[ به نظرم اینجا باید به اندازه میبود]
در اخر اینکه امیدوار بودم نویسنده انقدر هندی نکنه ماجرارو و... اگه خانوم مافی ژانر اصلی کتاب و روانشناسی یا غمگین میزد بهتر بود 💅
خلاصه بگم که نکات مثبتیم داشت مثل قابل لمس بودن شخصیتای کنجی، کسل، آرون[ در این جلد].
و برخورد اول و دومی که جولیت در این جلد با ارون داشت و اینا دیگه..
همین 🙏


      
40

6

(0/1000)

نظرات

یادم رفت بگم اخراشم یخورده فاز فمینیستی گرفت😭🤣

0