یادداشت سامان
1403/9/30
رضا براهنی: هر چیز قاعده ای دارد جز عشق؛ و عشق، انگار تا ابد بی قاعده است. داستان حکایت از یک عشق عجیب و غریب داره.اما عشق و عجیب بودن و به قول براهنی، بی قاعده بودنش کاملا طبیعی است. نمیشه عشق رو با یه خط کش ده سانتی بسنجیم و اگر از این ده سانت بیشتر بود بگیم نه نه مناسب نیست.عشق وجودش همین به هم زدن قواعد و خط کشهاست. به مسیر خودش رفتنه. مجنون وار و کارهایی سر زدن که کسی حتی خود عاشق انتظارشو نداشته و نداره.عشق نیرویی است که مثل توفان قادره همه چیز رو در خودش بپیچه، پس عجیب بودنش عجیب نیست که عشق ذاتا عجیب و غریب بودن رو در خودش داره. کتاب عشق ریکاردو پسر خوب به دختر بد در طی دهه ها از نوجوانی تا پیری است.ریکاردوی قصه ما در راه عشق ورزیدن به دختر بد، خسته نمیشه، زندگی در کشورهای مختلف و هر بار بی وفایی دختر بد باز هم ریکاردو رو از مسیری که در پی عشق ورزیدن به اوست، پشیمان نمیکنه. داستان بر خلاف آثار قبلی که از یوسا خونده بودم، روایتش خطی و مستقیم و راحت بود.پیچیدگی سور بز و روزگار سخت رو نداشت اما من اون دو داستان رو علی رغم پیچیدگیهاشون - به ویژه صد صفحه ابتدایی سور بز که یک کلاف سردرگمه و در ادامه فوق العاده میشه – بیشتر دوست داشتم.بخشی از این کم دوست داشتن، به نظرم به ترجمه خانم کیهان و (...) زیاد کتاب برمیگرده که خبر از سانسور داره و خب لذت مطالعه رو از آدم میگیره.اسم کتاب در واقع دختر بد هست که مترجم به دختری از پرو بازگردانی کرده!!! حدس میزنم اگر مترجم کتاب جناب عبدالله کوثری بود از داستان لذت بیشتری میبردم، انگار نام یوسا با این مترجم چیره دست به هم پیوند خورده و اون لذت خواندن یوسا عزیز رو جناب کوثری میتونه به خواننده منتقل کنه.
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.