یادداشت

mobina

mobina

1403/6/20

مرگ ایوان ایلیچ
        همه‌اش همین بود.لحظه‌ای جرقه‌ای از امید خودنمایی میکرد و لحظه‌ای دیگر دریای ناامیدی طغیان سر‌می‌داد و همه‌اش درد؛همه‌اش درد،همه‌اش ناامیدی،همه‌اش همان آش و همان کاسه.
وقتی تنها می‌ماند،میل سوزانی وجودش را فرامی‌گرفت که کسی را صدا بزند اما از قبل می‌دانست که حضور دیگران حالش را از این هم بدتر می‌کند.
      
20

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.