یادداشت •آکانه•

اعتراف می‌
        اعتراف می‌کنم وحشتناک‌ترین کتابی بود که خوندم.
تا قبل از این کتاب فکر می‌کردم کتابِ ژانر وحشت یعنی کتابی که روح، جن یا چیزی ماورای ذهن داشته باشه؛ ولی داخل این کتاب فقط آدم‌ها بودن.
من قطعا به اینکه آدم باشن شک کردم، خنده‌دار بود که فکر می‌کردم این داستان ساخته‌ی ذهن نویسنده‌ست.
و اصلا آمادگیِ همچین جنایتی رو نداشتم، اون همه جزئیات از نحوه‌ی شکنجه‌ی اَلن و کاری که باهاش کردن...انگار که همونجا ایستادیم و شاهد صحنه‌ایم، خوندنش سخت بود...قلم نویسنده قوی بود و ستاره‌ای که میدم صرفا بخاطر حس بدیه که محتواش به من داد، ترجیح میدم ماجرارو برای یه نفر تعریف کنم؛ بجای اینکه کتابو بدم بخونه.
امیدوارم هیچوقت این خوی وحشی از انسان رو شاهد نباشیم و آخرین بارها، آخرین بار باقی بمونن.
      
31

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.