یادداشت خدیجه آقائی

        چرا نباید انقلاب کنیم؟
کتاب خوشخوان تاریخی،  معماهای بزرگی را باز می کند‌ هر چه همراه بینوایان و رمانهای دیگر در خیابانهای پاریس اتقلاب را دنبال کرده ایم بس است. باید از درون ورسای به خیابان نگاه کرد. ماری آنتوانت که شاهزادگی اطریش و ملکگی فرانسه بی دخالت خودش به او تحمیل شده، نمی تواند ملت را درک کند و سیاست و انقلاب را از برج عاج زنانگی خودش نگاه می کند. با اینحال زنی است هوشمند و زیبا . وی کودک درون ندارد، کودکی کاملا بیرونی صریح  و با اراده دارد. با خواندن کتاب و غرق شدن در آن می توانیم دیکته انقلابیها   و مطبوعات و روشتفکران آن دوران را صحیح کنیم و تصدیق کنیم انقلاب، به هر جهت یک جراحی با خونریزی وسیع است و حتی برای برخی ملتها، در حد جراحی تغییر جنسیت، کشنده و ویرانگر. و البته که دیکته ی دیکتاتورها را هم کاملا خط بزنیم و بهشان صفر بدهیم. بعدش می توانیم به انقلاب خودمان نگاه کنیم ، اتقلابی که با تلقیح مصنوعی مطبوعات ، نطفه اش بسته نشد. با شورش و شراب و خونریزی نیرو نگرفت و گرسنگی و استیصال به راهش نیانداخت. 
یک انقلاب نرم، متمدن سرشار از آزادی. شما نگاه کن چندبار زنی که روزی پوشاندن لباس به او افتخار کبیر بود، سعی کرد فرار کند و نشد و باز نگاه کن به هواپیمای ۲۶ دی محمدرضا که چقدر طبیعی رفت! ولی با اینحال کتاب را بخوان تا بدانی که انقلاب می تواند چقدر نیروی کشورت را تحلیل ببرد. انقلاب از جنگ ، حتی جنگ داخلی خطرناک تر است. خودت بخوان و از من استدلال نطلب.
      
4

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.