یادداشت آروشا دهقان

جنگجوی عشق
        فکر می‌کنم که "جنگجوی عشق" یک خودزندگی‌نامه‌ی تقریبا بی‌نقص بود. نویسنده در طول کتاب تمام تلاشش رو کرده بود تا با خواننده روراست باشه، چیزی رو پنهان نکنه، افراد رو داوری نکنه و بی‌طرفانه بنویسه.
مهم ترین ویژگی این کتاب، این بود که اگرچه درباره ی یک شخصه اما اصلا شخصی نیست و می‌تونه به دیگران هم در رویارویی با مسائل و مشکلات مختلف کمک کنه. 
یک چیز دیگه که باعث شد جنگجوی عشق رو دوست داشته باشم، بازگو کردن توصیه‌های مشاور بود. در واقع هر وقت داستانی می خوانم که در اون به جای یک رابطه‌ی مریض و یک عشق مازوخیسمی، زن و شوهر برای حل مشکلاتشون از روان‌شناس استفاده می‌کنند یک جون به جون‌هام اضافه میشه. 

البته وقتی فهمیدم که چند سال بعد گلنن و کرگ از هم جدا شدند کمی توی ذوقم خورد. تلاش کرگ برای درمان شدن و حفظ زندگیش به نظرم ستودنی بود. مردهای زیادی نیستند که این کار رو انجام بدن یا اصلا بپذیرند که مشکل دارند. 

نکته ی آخر: فکر می‌کنم بزرگترین نقطه ضعف کتاب برای من ارجاعاتش بود. این کتاب برای خواننده‌ی غیر آمریکایی خود بسنده نیست. یعنی خیلی وقت ها نویسنده وسط ماجرا یک چیزی می‌گفت یا به موضوعی اشاره می‌کرد که تا تو فرهنگ و جامعه‌ی آمریکا بزرگ نشده باشی، فیلم‌ها، خواننده‌ها و شخصیت های مختلف رو نشناسی، متوجه نمیشی و مجبوری مدام به پاورقی ها مراجعه کنی و ببینی این چی داره میگه و چرا این رو گفته.
نقطه ضعف بعدی البته ربطی به نویسنده و محتوای کتاب نداره و به ناشر مربوط میشه. آخه واقعا این چه طرح جلدیه؟ شبیه صفحه ی آخر دفتر یک دختر دوازده ساله‌ست که هر چه دیده توش کشیده و نوشته.
      
4

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.