یادداشت فاطمه صفاخواه

        غزلواره های شکسپیر را در روزهای سخت و طاقت فرسای بیماری خواندم. گاه روزهای زیادی بسته میماند و خاک میگرفت. گاه پیش می‌رفت. گاه با خواندن کلمه ای خواب بر چشمانم غلبه میکرد. 
شکسپیر در این کتاب شیوه ای از شعر را انتخاب کرده که در زبان فارسی رایج نیست. 
سونات به اشتباه غزل تلقی می‌شود حال اینکه نه قالب غزل را دارد نه مفهمومی از آن. 
سونات های شکسپیر عمیق مفهومی و عاشقانه اند. 
در شعرهای شکسپیر زمان موجودی بی‌رحم است که زیبایی را از خیلی زود از عاشق و معشوق می‌گیرند. من تا به حال در هیچ شعر فارسی زمان را انقدر بی‌رحم ندیده بودم. 
مقدمه کتاب که مربوط به مترجم آن است درباره عهد الیزابت نوشته است(روزی درباره کتاب ملکه الیزابت خواهم نوشت). 
و لازم است بدانید که انگلستان در آن زمان خیلی بیشتر از آنچه در زبان فارسی مفهوم مردسالاری در اشعار را داریم در لغتهای او می‌بینیم. 
در این میان اعتقاد شکسپیر به سنت‌ها و آیین‌های مذهبی و تلویح به عهد عتیق واقعا جالب بود. 
این کتاب را که میخواندم بیش از غرق شدن در مضامین غزلواره ها جذب تاریخ انگلستان میشدم. 
بخوانید...
لذت ببرید...
و شعرهای فارسی را بیشتر دوست بدارید...
یادم رفت که بگویم به نظرم عاشق در شعرهای فارسی خیلی جسورتر است مثلا آنجایی که وحشی می‌گوید ما اسیر غم و اصلا غم ما نیست تو را...
عاشق در زبان شکسپیر موجودی است که دائم درحال مدح و ثنای معشوق است دریغ از خرده شکایتی:)
      
5

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.