یادداشت
1400/11/17
3.8
8
تماشایی» آخرین کتاب میلاد عرفان پور است که همین نمایشگاه امسال می توانستید از غرفه ی شهرستان ادب تر و تازه بخریدش البته اگر فراموش کردید می توانید ازهر کتاب فروشی با سلیقه ای هم گیرش بیاورید. . اما پیش از درباره کتاب: دوست داشتم بعد از بازخوانی اش یک یادداشت پر و پیمان بنویسم تا مگر احساس فوق العاده ای را که بعد از خواندن این کتاب داشتم را بتوانم با استناد به ابیات فوق العاده کتاب کمی برای دیگران هم بازگو کنم. اما خب وسوسه معرفی یک کتاب تر و تازه قوی تر از این حرف هاست. پس فعلا چند سطر مختصری می نویسم و اگر حوصله ای بود بعد از بازخوانی باز هم چیزهایی اضافه می کنم. . و اما پس از پیش از درباره کتاب: تماشایی نسبت به کتابهای شعر رایج در بازار اینروزها در نگاه اول تمایزهای مشخصی دارد، کت و کلفت تر است و طرح جلد شلوغی هم دارد. اولی البته شاید عموما چندان جذاب نباشد و دومی راهم ننمیدانم اما از نظر خودم اولی هیجان انگیز است و دومی بی سلیقگی. . و اما درباره ی کتاب: تماشایی سه بخش دارد، غزل ها، نیمایی ها و رباعی ها. با پیش زمینه ای که از شاعر پیش از خواندن کتاب در سرم بود توقع رباعی هایی عالی و غزل هایی قابل قبول را داشتم و خب درباره میلاد عرفانپور و نیمایی هیچ تصوری در ذهنم نبود. اول غزلها بود، و خب من هم عادت دارم کتاب ها را از اول شروع کنم:) فوق العاده بود! واقعا عالی. زیاده از حد انتظارم بالاتر بود اگرچه چند غزل متوسط هم آن بین بود ولی در آن کل زیبا واقعا به چشم نمی آمدند. اما دوم نیمایی ها. به نظرم اگر نگویم افتضاح باید حداکثر بگوییم قابل قبول تا کسی هم ناراحت نشود، اما خب واقعا... بهتر است درباره اش حرفی نزنم :/ و اما قسمت آخر این سه گانه، قالب حرفه ای شاعر. که خب انتظار می رفت عالی باشد که تقریبا هم بود و می شد دوستشان داشت. البته من خودم چندان با قالب رباعی رابطه ی خوشی ندارم ولی رباعی های عرفانپور واقعا از رباعی هایی است که می توانم با علاقه بخوانمش. . و اما پس از درباره کتاب: همانطور که ابتدا هم گفتم جا دارد یک بار دیگر این مجموعه را خواند و هم دوباره لذت برد و هم بیشتر دقت کرد و یاد گرفت. اما برای یک یادداشت مختصر و معرفی یک کتاب شعر خوب گمانم همین چند سطر و غزلی که بعد از این چند سطر می نویسم کافی باشد و اینکه بگویم اگر نتوانستید این کتاب را تر و تازه از همین نمایشگاه امسال بخرید می توانید از هر کتابفروشی با سلیقه ای بخریدش. پس دست بجنبانید:) . . خانه ی من کو؟ نشانه ای که ندارم رودم و دل خوش به خانه ای که ندارم حال مرا نیست احتیاج دلیلی گریه ی طفلم، بهانه ای که ندارم در دل من روزگارهای غریبی است گم شده ام در زمانه ای که ندارم بر سر سجاده ام به گریه نشستم راز و نیاز شبانه ای که ندارم در عجب از استراق سمع جهانم هیچ غم محرمانه ای که ندارم بیدلم و در دل مردم نتوان رفت با غزل عامیانه ای که ندارم
2
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.