یادداشت محمدرضا خراسانی زاده
1402/3/22
اول از داستانش بگم بعد حس و حال خودم شخصیت اصلی داستان، دختریه به اسم ایمی آن که یک کرم کتاب و کتابخوار واقعیه. از این بچهها که از کتابخونه مدرسشون پشت هم کتاب میگیره و سریع میخونه و میره سراغ بعدی. اما یک کتاب خیلی خیلی محبوب داره که چندبار خوندتش. وقتی میخواد یکبار دیگه اونو امانت بگیره، میبینه نیست. از مسئول کتابخونه میپرسه کجاست و میشنوه که شورای مدرسه اون کتاب و چند عنوان دیگه رو ممنوع کرده! و رفته رفته این عناوین ممنوعی بیشتر و بیشتر هم میشن. حالا ایمی آن و دوستانش تصمیم میگیرن علیه این اتفاق یک حرکت جدی و مخفیانه انجام بدن! بطور عجیبی با شخصیتهای کتابخون داستان ارتباط گرفتن. نویسنده که قشنگ مشخصه خودشم یک کتابخوار واقعیه، خیلی خوب تونسته حس عاشقان کتاب حین مطالعه رو بگه مخصوصا در دوران نوجوانی با همه خیالپردازی های حین مطالعه و تلاش برای آوردن اتفاقات درون داستان به زندگی. خوندن چندباره کتاب مورد علاقه، حرص خوردن از اینکه چرا بقیه نمیفهمن ما چی میگیم از کتابها و...، همه عالی تو این کتاب اومده شاید اونایی که اهل کتاب نیستن خوششون نیاد اما واسه کرم کتابها خیلییی داستان جذابیه
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.