یادداشت معصومه توکلی
1402/1/30
چه قدر متفاوت بود با همه چیزهایی که تا الان درباره جنگ جهانی دوم خوانده بودم! زاویه دید کمیاب یک دختربچه اتریشی در وینِ اواخر جنگ که هر آن منتظر ورود روس های فاتح است... و باید بگویم نثر نوستلینگر با آن طنز خاص و گزنده اش هنوز هم بعد از بیست و هفت-هشت سال من را مسحور می کند کتاب درد و رنج جنگ را با دوزی قابل تحمّل به خواننده تزریق می کند امّا با این وجود، در فرجام داستان -با بغضی در گلو و چشمی تر و لبی به لبخند گشاده- چیزی نمی توانی بگویی جز همان که کوهن -این محبوب ترین شخصیت کتاب- همواره به راوی داستان می گفت: عیب نداره! عیب نداره!
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.