یادداشت کتاب‌فام

کتاب‌فام

کتاب‌فام

3 روز پیش

        153 صفحه در 4 ساعت و 15 دقیقه.

در رمان «ورشو چندی پیش» نوشته‌ی «احمد محسن»، نویسنده‌ی لبنانی، شاهد شیفتگی عمیق او به مسائل هویت، تعلق، حافظه و جست‌وجو برای ریشه‌ها هستیم. زندگی درونی شخصیت‌ها بر غربت‌ آن‌ها در سفرهای‌شان غلبه دارد و پژواکی از احساس بیگانگیِ آنان میان ورشو و بیروت، گذشته و حال و آینده، و میان آن‌چه بوده و آنچه باید باشد، ایجاد می‌کند. در این رمان که در سال 2016 در فهرست جایزه‌ی بوکر عربی قرار گرفته، زمان به‌مثابه یکی از شخصیت‌های اصلی نمود پیدا می‌کند. عنوان کتاب، زمان را به شکل مبهمی مشخص می‌کند؛ همین "چندی پیش" در ورشو. این زمان سیال و لغزنده است و از مکانی به مکان دیگر منتقل می‌شود بدون آنکه در نقطه‌ای خاص توقف کند. هر فصل از رمان با تاریخ متفاوتی آغاز می‌شود، از سال ۱۹۴۵ بلافاصله پس از پایان جنگ جهانی دوم شروع شده و در سال ۲۰۰۶ پایان می‌یابد. زمان در کنار مکان‌هایی که روایت در آن‌ها جریان دارد، به‌ویژه ورشو و بیروت، جلوه‌گر می‌شود. «محسن» در این رمان، سفرهایی در حافظه را به تصویر می‌کشد که شخصیت اصلی یعنی «جوزف» طی می‌کند. او نوه‌ی یک نوازنده‌ی یهودی‌تبار لهستانی است که از اردوگاه‌های نازی نجات یافته. اما پس از آن‌که همراه صدها نفر از یهودیان به اسرائیل منتقل می‌شود، زندگی تحت سلطه‌ی یک نظام نژادپرست را تاب نمی‌آورد. او خطر می‌کند، به لبنان می‌رود، هویتی تازه برای خود می‌سازد، دین مسیحیت را می‌پذیرد تا از بار سنگین پیش‌داوری‌ها رهایی یابد، و زندگی جدیدی را دور از فضای جنگ و ویرانی آغاز کند. در این رمان، نویسنده بر تداوم نسل و گسست‌ناپذیری از تاریخ تأکید دارد. او به بازی قدرتی اشاره می‌کند که حاکمان با بهانه‌های گوناگون به‌کار می‌گیرند تا نژادپرستی خود را پنهان کنند و فاجعه‌هایی را رقم می‌زنند که دامنه‌شان در طول زمان گسترش می‌یابد. پدربزرگی که برای فرار از جهنم جنگ در ورشو و نژادپرستی فزاینده علیه یهودیان به شرق آمده بود، ناگهان خود را در میان نژادپرستی نفرت‌انگیزتری می‌یابد که با دلایلی تازه توجیه می‌شود و فجایع بزرگ‌تری را به بار می‌آورد.
«محسن» در این رمان سرنوشت سه نسل را به تصویر می‌کشد. او نوه را پس از فروپاشی هولناک بیروت به ورشو بازمی‌گرداند. «جوزف» شاهد ترورها و ویرانی‌هاست، خرابی‌هایی که جزئیات زندگی را در بر می‌گیرند. او بخش‌هایی از نفرت‌های طائفه‌ای رو به گسترش در میان ساکنان بیروت را روایت می‌کند و به شکاف‌هایی اشاره دارد که آرامش شهر را از بین می‌برند و فرزندانش را از آن می‌رانند. جوزف از تعلقات بسته به تنگ می‌آید. او زنجیرهای هویتی را که بسته و خفه‌کننده هستند می‌شکند. موسیقی به او افق‌هایی گسترده‌تر می‌بخشد و به دنیایی بی‌مرز راه‌بر می‌شود. او به همه‌ی مکان‌ها و زمان‌ها احساس تعلق دارد و از روح «شوپن» که پدربزرگش روزی در خانه‌اش در ورشو زندگی کرده بود، الهام می‌گیرد؛ گویی آن شور موسیقایی به او منتقل شده است. جوزف در جست‌وجوی پرواز در جهان ادبیات و هنر است، می‌کوشد بار سنگین تاریخ را رها کند و تاریخ شخصی خود را بیابد، اما همچنان نوه‌ی یک یهودی لهستانی، فرزند پدری لبنانی، و انسانی رؤیابین است که آرزوی آزادی برای همه‌ی انسان‌ها از بند تعصبات و نفرت‌ها را در دل دارد.
«محسن» یادآور می‌شود که میراث نیاکان ممکن است باری سنگین بر دوش نوادگان شود. آن‌ها ممکن است تکه‌تکه‌شدن، آوارگی و مصائب گذشتگان را به ارث ببرند. سفری که «یوسف» را از لهستان به لبنان کشاند، برای نوه‌اش «جوزف» نیز، به واسطه‌ی تصادف‌ها، واقعیت‌های تاریخی و بحران‌های کشور، به سفری وارونه تبدیل می‌شود. واقعیت دردناک، او را وادار به بازگشت به ریشه‌هایش می‌کند، در حالی که بار غم‌های سرزمینی را که دوستش داشت و به آن تعلق داشت، با خود حمل می‌کند، و به آینده‌ای می‌رود که بیم آن دارد پژواکی از گذشته و حالش باشد.
      
3

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.