یادداشت Mohammad Taheri
6 ساعت پیش
للباقی تعریف کتاب را جایی خوانده بودم و علاوه بر این نویسنده کتاب های "روی ماه خداوند را ببوس" و "استخوان خوک و دست های جذامی" مرا راضی کرد بخوانمش. کتاب خوبی نبود! با نثر مصطفی مستور آشنا هستم که در کارهایش رگه های فلسفه به خوبی دیده میشود اما این کتابش داستان بی سر و ته و غیر قابل پذیرشی بود که به نظرم هیچ حرف خاصی نداشت! عشق و قتل و وصل و ... مفاهیم تکراری هستند که اگر نویسنده ای می خواهد باز به آن ها ورود کند، واجب ست حرف و نگاه تازه ای داشته باشد؛ و این کتاب حرف و نگاه تازه نداشت. خط تعلیق خوبی هم نداشت اما سعی شده بود گره های داستان را تا آخر باز کند هرچند گره هایی که به معنا متصل میشد را به نظرم ابدا از پسش بر نیامده بود. نکته آخر هم این که چه ربطی بین داستان و اشاره های تاریخی جنگ بود؟!! عجب! للحق
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.