یادداشت تامیلا
1404/1/1
و اما قلم جین وبستر که بنظرم همیشه پر از حس طراوت، سرزندگی و حال خوب:) این کتاب و روزهایی از زندگیم خوندم که روزهای نسبتا سختی بودن و شاید تنها بهونه برای لبخند زدن، نفس راحت کشیدن و انرژی گرفتنم، جودی بود. جودی ای با وجود سختی های زندگیش، با وجود ناامیدی هاش، همیشه شوخ و شاد بود و مبارزه میکرد. جودی ای که نامه هاش با بابالنگ دراز، روحیه ی شوخ و دنیای رنگیش رو باهامون تقسیم میکرد. چیزی که این روزها همه بهش نیازمندیم. امیدوارم همه از جودی یاد بگیریم شاد باشیم، به همدیگه انگیزه بدیم و سرشار از حس خوب باشیم:) پ.ن: اولین بار که خوندمش، دقیق یادم نمیاد با کدوم نشر بود ولی از ترجمه ش خیلی راضی بودم😅 بار دوم با ترجمه ی میمنت دانا خوندمش که متوسط و قابل قبول بود ولی بازهم به خوبی نشر اول نبود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.