یادداشت زهراخزاعی

        با فادیه درد کشیدم،  
با اریحا برنامه ریختم و
با هیام عاشق شدم...
فرار کردم و
فکر کردم 
و دوستش داشتم. 

شروع و فراز و فرود ها و تعلیق های به جا و درست و جذابی داشت، هم در مورد فادیه و هم بسام و بقیه شخصیت ها 
غافلیگیری های کتاب هم خوب درآمده، و نوشته، ما را با خود تا انتها میکشاند طوری که زمین گذاشتنش سخت میشود
ولی
از اواسط کتاب دیگر کم کم رو به ضعف می رود و از جذابیت داستان کم می شود و
انتهای کتاب نمیدانم نویسنده خسته شده یا چه؟ 
که خوب تمام نمیکند،
یعنی انتهای کتاب را فقط خواسته یه جوری تمام کند و خلاص. 
یعنی این انتها با آن شروع و ادامه نمیخواند، 
خیلی هم نمیخواند 
حقیقتا انتظار پایان هیجان انگیزتری را داشتم. 
  


      
13

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.