یادداشت فعلا هستیم

مرگ ایوان ایلیچ
        خیلی دوست داشتم کتاب رو دو سال پیش میخوندم

این کتاب!  مختصر و زیبا نوشته شده.  بدون اینکه متوجه زمان بشید کتاب رو میخونید.

من کلماتی ندارم که مهارت تولستوی در نوشتن این کتاب رو بیان کنه. 
ایوان ایلیچ(شخصیت اصلی کتاب) مرد شایسته ای است.  او تمام ویژگی های یک "زندگی موفق" را دارد: خانواده محترم، شغل محترم، خانه شیک و مدرن  او با تمام نیت و مقاصد از موقعیت خود در زندگی راضی است.

اما آیا او واقعاً زندگی کرده است؟

تولستوی وضعیت نابسامان ایوان ایلیچ را به گونه‌ای توصیف می‌کند که خواننده تقریباً می‌تواند احساس کند که برای او چگونه بوده است.  دردی شدید در پهلوی او، درد... بی امان، تضعیف کننده... و غیرقابل تحمل ، بدون درمان.  
بدتر اون اینکه نمی تونه ازش فرار کنه

و بعد همسرش هست!  همانند درد پهلوش عذاب آوره. اصلا نمیتونه بو، صدا یا حتی راه رفتنش رو تحمل کنه.  
او احساس می کنه که برای عزیزانش یک بار اضافیه.  
او معتقده که همه منتظر مرگش هستند.  
او با هستی مبارزه می کنه، «چرا من؟  چرا این اتفاق برای من افتاده!»

اما در پایان، او چیزی را پیدا می کند که همه ما امیدواریم پیدا کنیم.  او آرامش پیدا می کند.  او در می یابد که این پایان زندگی نیست، بلکه پایان مرگ است.
برای توضیحات تکمیل تر به وبلاگم که در پروفایلم هست مراجعه کنید

      
900

40

(0/1000)

نظرات

  
سلام و ممنون از نوشته‌ی شما. 

لینک پایین مطلب باز نمیشه. متاسفانه کپی هم نمیتونم بکنم  :(
1

1

لینک وبلاگم در پروفایلم هست از اونجا میتونید بازش کنید 

1