یادداشت
1403/7/3
4.0
140
این داستان بلند، تمثیلی شخصی از همینگوی به عنوان نمادی از هنرمند و پیکار دائمیاش با هنر و منتقدین هنر است، عدهای دیگر برش کوچکی از ماهیت زندگی را در این داستان میبینند. برای بعضی راوی بحران سن و ناتوانی جسمی است و بعضی هم روح مسیحی و سمبلهای مسیحیت را دنبال میکنند. از دلایل موفقیت چنددههای «پیرمرد و دریا» همین قابل تفسیر بودن آن برای همه است. هرکس در آن چیزی مییابد جدای از آنچه دیگری یافته.سانتیاگوی پیر، ماهیگیری حرفهای و تنهاست که از بدشانسی هشتادوچهار روز است هرچه تور به آب میاندازد، چیزی عایدش نمیشود. روز هشتادوپنجم دل به دریا میزند و به بخش عمیقتر خلیج میرود. سهروز و دوشب به تنهایی با نیزهماهی عظیمالجثهای میجنگد و بالاخره شکستش میدهد. خستگی پایانناپذیر، عزم رواقی و استقامت سانتیاگو در شکار نیزهماهی و مبارزه با کوسههایی که به قایق و نیزهماهی صیدشده حمله کردند، نقطه عطف داستان را میسازد. کوسهها به نیزهماهی حمله میکنند و چیزی جز اسکلتش باقی نمیگذارند. نیزهماهی نابود شده اما پیرمرد شکست نمیخورد. با همان اسکلت به خانه برمیگردد و برای آینده برنامه میچیند.معانی و تفاسیر مختلفی از «پیرمرد و دریا» برداشت شده. بعضی میگویند این داستان بلند، تمثیلی شخصی از همینگوی به عنوان نمادی از هنرمند و پیکار دائمیاش با هنر و منتقدین هنر است، عدهای دیگر برش کوچکی از ماهیت زندگی را در این داستان میبینند. برای بعضی راوی بحران سن و ناتوانی جسمی است و بعضی هم روح مسیحی و سمبلهای مسیحیت را دنبال میکنند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.