یادداشت سعیده بهادری یکتا
1401/1/28
علی کرمی را دوست دارم. و دوست داشتن نویسنده شرط مهمی است برای دوست داشتن نوشته هایش. "پیاله ای چای بنوش!" مجموعه داستان های مینیمال است با همان سبک عجیب نوشته های کرمی. سبکی که برای من که چند سال است وبلاگ نویسنده را دنبال می کنم چندان عجیب نیست اما به چشم خوانندگانی که برای اولین بار با نوشته های او روبرو می شوند عجیب و غیر قابل درک می آید. در نوشته های کرمی هر چیزی ممکن است و در هر خط انتظار تمام اتفاق های باور نکردی و غیر طبیعی می رود. پیچیدگی ذهنی علی کرمی در بلند ترین داستان این مجموعه یعنی "هپروت" کاملا مشخص می شود. این کتاب، از جمله کتاب هایی است که شاید همه دوستش نداشته باشند اما کسانی که دوستش بدارند، می دانند که بی شک نویسنده ای بسیار باهوش دارد. یک روز با او گفتم وقت هایی هست مثل حالا که دیگر چیزی برای گفتن نمیماند. و گفتم این جور وقتها دو کار میشود کرد: یک اینکه یکدیگر را در آغوش بگیریم و سکوت کنیم. دو اینکه یکیمان پیش دستی کند و از آن یکی بپرسد: دیگه چه خبر؟! پرسید: دیگه چه خبر؟! [از متن کتاب
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.