یادداشت ;Mason
1404/6/10

آرتمیس، حقیقتی بود افسانهای. و این حقیقتیه که هیچگاه نمیشه بر اون سرپوشی گذاشت! این کتاب اونجا زیباتر میشه که حقیقت خودش رو به نمایش میزاره. ″کتابی بر اساس واقعیت. برآمده از تاریخی قدیمی.″ حقیقتا کتاب هایی که از دل تاریخ براومده باشن منو به خودشون مجذوب میکنن. نوشتن توی این ژانر بسیار سخته! چون همزمان که باید حقیقت رو بنویسی، باید به اون داستان هایی اضافه کنی که مخاطب رو جذب بکنه. این کتاب خوبی و بدی زیاد داشت. خوبی هایی از جنس آموزش، زندگی کردن، تلاش کردن، قوی بودن. اشاره به داستان های کهن ایرانی. اشاره به دین زرتشت و آیین هاشون. اشاره به جشن های ایرانی. نگارش سبک (حالا اینم جای بحث داره) و به نظر من شکستن حقیقت افسانهای و بینقص بودن خاندان هخامنشی برای من به عنوان مثال خوبی بود. چون حقیقت دربار رو نشون میداد و برای من این خاندان واقعی تر شد. حقیقتا از من نخوایین به درستی این کتاب رو نقد بکنم چون زمانی که نیازش داشتم، جلوی من ظاهر شد و خوندمش. برای همین، حقیقتا نمیتونم به خوبی بدی هاشو بگم. اما مشکلاتی که داشت رو تا جایی که بود بیپرده میگم. پرش های زمانی دردناک! این قسمت ها درد داشتن؛ خیلی جاها میخواستم اون ماجرا رو بدونم اما خوب خبری نبود! اما باز هم میتونم به خانم برادران حق بدم. داشتن کتابی رو مینوشتن که نباید بیش از اندازه اونو از واقعیت دور بکنن. در تاریخ ما به خصوص در سلسلهی ماد و هخامنش حفره های گمشده و خالی از تاریخ وجود دارن که هنوز فاش نشدن. و شکسته نوشتن و استفاده از _. متاسفانه مشکل اینا بودن. و گاه رها کردن بعضی از شخصیتها. حرف زیاد دارم برای گفتن. اما بیشتر از این به نوشتن نمیام. به شخصه پیشنهاد میکنم خونده بشه! باید بشه. درسته جای پخته تر شدن داره. عمیق تر شدن و بهتر شدن اما؛ اگر این کتاب توی هیچ کتابخونهای نباشه یک اشتباه بزرگه. پیشنهاد میکنم خونده بشه اما با یک هشدار! حتما کسایی که میخوان بخوننش، لطفا فراموش نکنن اول ترتیب پادشاهان هخامنشی رو بدونن. اینطور کمتر گیج میشید.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.