یادداشت parniya

parniya

parniya

3 روز پیش

        راستش رو بخواین، من معمولاً سمت کتاب‌های کلاسیک نمی‌رم. همیشه فکر می‌کردم خیلی سنگینن یا اینکه با دنیای امروز فاصله دارن. ولی گوژپشت نتردام یه چیز دیگه بود. نمی‌دونم چطوری، ولی از همون اول یه حس خاصی داشت. انگار یه قصه‌ی قدیمی بود که هنوزم حرفی برای گفتن داره.

شخصیت‌هاش خیلی خوب پرداخت شده بودن. کوازی‌مودو، اون ناقوس‌زن گوژپشت، یه جورایی دل آدم رو می‌برد. با اینکه ظاهرش با چیزی که جامعه دوست داره فرق داشت، ولی قلبش از خیلی‌ها صاف‌تر بود. اسمرالدا هم با اون روح آزاد و مهربونش، یه نماد از زیبایی و درد بود.

داستان پر از لحظاتیه که آدم رو به فکر می‌بره. اینکه چطور قضاوت‌های ظاهری می‌تونن سرنوشت آدم‌ها رو عوض کنن، یا اینکه عشق همیشه اون‌جوری که می‌خوای پیش نمی‌ره. یه جورایی تلخ و شیرین بود، ولی از اون تلخی‌هایی که آدم رو عمیق‌تر می‌کنه.

در کل، خوشحالم که این کتاب رو خوندم. شاید هنوزم کلاسیک‌ها برام یه چالش باشن، ولی این یکی نشون داد که بعضی وقتا یه داستان قدیمی می‌تونه خیلی بیشتر از یه رمان مدرن با آدم حرف بزنه.

      
1

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.