یادداشت سید رمضان حسینی
1401/3/19
نصفه خوندمش. دنبال چیز دیگهای بودم وقتی خریدمش و طبق معمول باقی کتابای اخلاقی که این مدت نگاه کردم یکی دو جملهای دربارهش گفت و گذشت. قبلا هم گفتم. اینکه من چیزی که میخوام رو توش پیدا نکردم اصلا نقطه ضعف کتاب نیست. شاید من دارم جاهای اشتباهی دنبال جوابم میگردم. به هرحال طبیعیه که انگیزهای برای ادامه دادن ندارم و شاهدش ضخامت لایه خاک روی کتابه. اما همین تورق جزئی هم چند تا چیز رو برام مشخص کرد: ۱. من تا نراققین بیشتر عقب نرفتم و تا همینجا به نظرم واضح و مبرهنه که چقدر همه متاثر از این پدر و پسرن. ۲. موقع خوندنش مدام داشتم به این فکر میکردم که علم اخلاق شاید تجربیترین علم اسلامیایه که به دستمون رسیده. هم از جهت نحوه شکلگیریش و هم از این جهت که به نظرم جزو معدود علوم اسلامیای هست که میشه ساز و کاری برای رد و تایید نظریات افراد توش پیدا کرد. الان که تو گیر و دار تموم نوشتن مقاله کنفرانسم ذهنم مدام میره به این سمت که اگه حوزه کاریم تو رشتههای مرتبط با علم اخلاق بود شاید لااقل یک دهم وقتم رو میذاشتم برای این جوری کارا. لااقل در حد یه پروژه جانبی از سر کنجکاوی که جذابه. (مقاله خورش هم نباید بد باشه.)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.