یادداشت افشین
1403/8/28
4.1
203
اگر شما میدانستید امروز آخرین روزی است که زندگی میکنید، نهایتا ۲۴ ساعت فرصت دارید, این ۲۴ ساعت پایانی را چه میکردید؟ طغیان میکنید و دست به هر کاری میزنید؟ سریعتر خودتان را خلاص میکنید؟ از همه خداحافظی میکنید و سعی میکنید هرچقدر هم که شده از روز استفاده کنید؟ آیا میشود از مرگ گریخت ؟ آیا هرکاری هم کنید باز خواهید مرد؟ کتاب داستان کشندهای نداشت، برای طرح این سوالات هم قصه بی سر و تهی سر هم کرده بود و در نهایت هم جواب کلیشهای دلخواه انگیزشی همیشگی را داده بود... یک جایی نادر ابراهیمی چیزی نوشته با این مضمون که من از زندگی ام راضی ام چون شیره هر لحظه آن را کشیده ام، یادمه کلا یک پاراگراف کوتاه بود و چقدر تاثیرگذار، اینجا اما نویسنده به زور میخواست به شما بگه شیره زندگیتونو بکشید
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.