یادداشت محدثه ز
2 روز پیش
☆ سه ستارهی ؟؟؟ ☆ ▪︎ داستان از چه قراره؟ تو دنیایی که جادو جرمه، پسر پادشاه عاشق دختری میشه که پیشگو ئه و نمیتونه حرف بزنه. دختری که مادرش به دست پادشاه کشته شده... پلات داستان تکراری بود و چندجا احساس کردم پرش داستانی داریم ولی باید بگم کتاب گوگولیای بود چون توصیفها و شخصیتپردازیش رو خیلی دوست داشتم. شخصیتهای اصلی تیراس و لارک وایب هاول و سوفی رو داشتند و باعث میشد قلبم ذوب شه. اکثر کتابای فانتزی اینجوریه که آروم شروع میشه و به قلهی اوج خودش میرسه ولی این کتاب برای من مجموعهای از تپههای کوچک بود :)) یعنی پلات توئیستها و جنگهایی که باید کلی هیجان میداشت، حس خاصی بهم نمیداد. #غم #غم_زیاااااد ▪︎ و اما ترجمه! ببینید از نظر ادبی و قواعد دستوری بخواهیم حساب کنیم ترجمهی خوب و روانی بود، ولی ترجمهی مناسب یه کتاب فانتزی عاشقانهی عامهپسند نبود!!! لحن کتاب خیلی بالاست و حس میکردم دارم یه رمان کلاسیک (مثلا جین ایر) میخونم. :/ آخراش که جنگ شده بود که قشنگ یه حس شاهنامهطوری برام داشت و شاید همین لحن نامناسب و ادبی بودن بیش از حد کتاب باعث شد که نتونم با توئیستها ارتباط بگیرم. برم گریه کنم اصلا... :( ▪︎ پرنده و شمشیر جلد اول از یه مجموعهی دو جلدیه، اما پایان جلد اول اونقدر بستهست که بذارید بگم به نظر من تک جلدیه و ادامه نمیدمش. در کل احساس میکنم حد وسطترین امتیاز ممکن براش مناسب باشه.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.