یادداشت •°|ܥ݆ܠܥ݆ܠܘ|°•

کهکشان نیستی: داستانی بر اساس زندگی آیت الله سیدعلی قاضی طباطبایی
حالا با غم
        حالا با غم تمام شدن این کتاب چه کنم...
بعضی کتاب ها را نمی‌توان تعریف کرد خود باید همسفر آن بشوید 
و هر چه می‌توانید از آن به جانتان بریزید
جایی در کتاب، سید احمد کربلایی در نیمه‌شب چنین می‌خواند:
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده‌ایم
از بد حادثه اینجا به پناه آمده‌ایم
رهرو منزل عشقیم و ز سر حد عدم
تا به اقلیم وجود این همه راه آمده‌ایم
سبزه‌ی خط تو دیدیم و ز بستان بهشت
به طلبکاری این مهرگیاه آمده‌ایم
با چنین گنج که شد خازن او روح امین
به گدایی به در خانه شاه آمده ایم
لنگر حلم تو ای کشتی توفیق کجاست
که در این بحر کرم غرق گناه آمده‌ایم
آبرو می‌رود ای ابر خطاپوش ببار
که به دیوان عمل، نامه سیاه آمده‌ایم
حافظ خرقه پشمینه بینداز که ما
از پی قافله با آتش آه آمده‌ایم
      
41

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.