یادداشت آویسا

آویسا

آویسا

1404/5/22

        "سمّ برای صبحانه"، کوتاهِ بلندی بود. 
از اونهایی بود که باید مزه‌مزه‌ش میکردی و میذاشتی مثل یه آبنبات کوچیک رو زبونت آب بشه. دور و نزدیک بود. ملموس و پر جزییات، دقیقاً مثل زندگی، اما به دور هر جزء می‌گشت و می‌چرخید گویی اون جزء، خودْ زمینی‌ست گشتنی و چرخیدنی؛ که بود.
خوندنش به طور تیکه تیکه و پراکنده در روزهای پرمشغله، درست بعد از بیدار شدن و در حین انتظار برای آماده شدن/کردن صبحانه، کار موردعلاقه‌ی این مدتم بود. سمّ چیزی بود که من رو به زندگی برمی‌گردوند.
و آقای اسنیکت عزیز، اگر شرح این وقایع برگرفته از شخصیت واقعی شما باشه، انسانِ دورِ دیگری در این جهان یافتم که به درونم نزدیک باشه. اگر هم اینطور نباشه، حالا میدونم از وجود سرزمینی به نام پارس اطلاع داری و همین کافیه.
      
573

42

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.