یادداشت محمّد صالحی بابادی
4 روز پیش
از بعضیها حرفهایی شنیده بودم دربارهٔ این کتاب. به نظرم بعضی از اظهارنظرهایی که شنیده بودم، واقعاً کملطفی در حقّ کتاب و نویسنده بودن؛ مثل اینکه یه منبری گفته بود: «این کتاب هر چی ما سَرِ منبر میگیم رو آورده اعلام کرده به عنوان بی اعتبار» یا اینکه کسی گفته بود این کتاب صِرفاً روی سندپژوهی تکیه داره و اعتبارسنجی رو ناقص انجام میده). شاید توی بعضی موارد بشه به نویسنده نقد وارد کرد. با وجود این، به نظرم توی غالبِ موارد، نویسنده درست عمل کرده و بیشتر مواردی که توی این کتاب ذکر شده، واقعاً بی اعتبار هستن. البته در هر صورت، نقد مشهورات کار مشکلی هست؛ هم برای نقد کننده، هم برای کسی که اون مطلبِ مشهور رو جزئی از هویت خودش به شمار میاره؛ امّا به نظرم باید باب این کار رو باز کرد و پیش رفت... موقع مطالعهٔ کتاب، یادداشتهایی توش نوشتم. از حجم فعالیت و تحقیق حدیثی نویسنده خبر ندارم. ظاهر کتاب این بود که تتبع ایشون زیاده؛ امّا به نظرم بهتر بود روی محتوا توی بعصی جاها بیشتر کار بشه. به عنوان مثال، بعضی جاها نویسنده از معیار مخالفت با قرآن برای ردّ روایت استفاده کرده، در حالی که خودِ این مخالفت به نحوهٔ شایسته بیان نشده ظاهراً (بخش نقد حدیث باهِتوهُم، ص ۱۷۲) یا بعضی جاها میشد نقدهای بیشتری ذکر کرد؛ مثل نقد روایت تکبّر یوسف(ع) در مواجهه با حضرت یعقوب(ع)، ص ۱۲۷-۱۲۸. بعصی قاعدهها در نقد حدیث هم واقعاً نیاز به تنقیح دارن، در حالی که نویسنده مدام از اونها استفاده کرده؛ مثال: یکی از نشانههای کذب خبر، اینه که متواتر نشده باشه، در حالی که محتواش به گونهای هست که شأن تواتر داره (مِن عَلائِمِ کِذبِ الخَبَرِ عَدَمُ تَواتُرِ ما مِن شَأنِهِ أن یَتَواتَرَ). به نظر میاد «شأنیّت تواتر» باید مشخص بشه. کجا چنین شأنی وجود داره و کجا وجود نداره؟ در واقعهٔ کربلا هم به نظر میاد خیلی از اتفاقات، به نحو متواتر نقل نشدهن، در حالی که خیلی عیان و عَلَنی پیش اومدن. آیا «شأنیت تواتر» اینجا هم وجود داره؟ اگه وجود داشته باشه، یعنی باید خیلی از اتفاقاتی که توی منابع قدیمی ذکر شدهن رو منکر بشیم؟ آیا کسی به همچین مطلبی ملتزم میشه؟ در هر صورت، به نظرم نقد حدیث، کار مشکلی هست. نویسنده هم این کتاب رو توی سال ۱۳۹۷ چاپ کردهن، در حالی که فقط حدود ۲۰ سال سنّ داشتهن. حقیر به عنوان کسی که همسنّ ایشون هستم و چند ساله مطالعات و تحقیقات حدیثی دارم، فکر میکنم کار نقد حدیثی، احاطه و تسلّط و تتبّع بسیار زیادی میخواد. ممکنه شخصی بهرهٔ هوشی بالایی هم داشته باشه و بتونه توی سنین پایینتر، به درجات علمی خاصّی برسه، امّا به نظر میاد بهرهٔ هوشی بالا، برای خیلی کارها «کافی» نیست. در هر صورت، با وجود اینکه با نویسنده اختلافاتی دارم (چه علمی، چه حتی سیاسی)، براشون دعای موفقیت دارم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.