یادداشت مرضیه‌بانو

ویکنت دو نیم شده
        در این کتاب باشخصیت‌ها، روابط و رخدادهایی خاص و گاهی نامتعارف و عجیب مواجه می‌شویم که درون جامعه کوچک ترالبا رخ می‌دهند. داستان تخیلی است با زبان طنز و در سبک سوررئال نوشته‌شده است.

کالوینو کتاب را ۶ سال پس از پایان جنگ جهانی دوم یعنی سال ۱۹۵۱ نوشته و توصیفات کالوینو از جنگ، پلیدی، زشتی و خشونتی را به تصویر می‌کشد که خود آدمهای درگیر جنگ برایشان عادی شده و متوجهش نمی‌شوند.

ازنظر من فصل اول کتاب، به‌تنهایی یک اثر هنری موجز و ارزشمند در مذمت جنگ است.

شخصیت اصلی داستان ویکنت، یک شوالیه مغرور است. او همان ابتدای داستان در جنگ مسیحیان با ترکان عثمانی با گلوله توپ دشمن به دو نیمه می‌شود. دو نیمه از خیر و شر. ادامه‌ی داستان، ماجراهایی است که برای انسانی که دو نیمه شده پیش می‌آید و جامعه کوچک ترالبا که حالا محل حکمرانی نیمه شر ویکنت است تحت تاثیر آن قرار می‌گیرد...

از یک منظر، شاید بتوانیم دو نیمه شدن ویکنت و جدال نیروهای خیر و شر را اشاره‌ای به دودستگی‌ها، تندروی‌ها و اختلافات مرتبط با جنگ در جامعه ایتالیای آن زمان بدانیم اما از منظری دیگر، می‌توان داستان را فراتر از زمان و مکان خاص نگارش آن نگاه کرد و محتوای آن را بیانگر ضرورت وجود دو نیمه خیر و شر در وجود هر انسانی دانست‌. خیر بدون شر و شر بدون خیر بی‌معناست. دست‌کم فهمیده نمی‌شود. انگار کتاب می‌خواهد به ما بگوید دو نیمه‌ خیر و شر باید باشند تا "تعادل" امکان تحقق داشته باشد.
      
883

18

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.