یادداشت عطیه عیاردولابی
1402/3/16
بسماللهالرحمنالرحیم 🌴🌴🌴🌴🌴 تعریف #زن_آقا رو تو اینستاگرام شنیده بودم. خود نویسنده به کتابش میگه #سفرنامه. ولی به نظر من این جور کتابها بیشتر خاطرات یک سفر هستن. اقتضای سفرنامه معرفی دقیق مکان، مردم و ویژگیهای اینهاست. البته خانم کاردانی هم این توصیفها رو داشته ولی طبق مقدمه ابتدای کتاب به دو دلیل اسم و اقلیم روستای مقصد رو ننوشته؛ اول اینکه شرح ماوقع و گفتن توامان خوبیها و بدیها، اهالی روستا رو مکدر نکنه و دوم اینکه برای خواننده ذهنیت نسازه که همه مردم اون اقلیم اینطور هستن. برای همین خاطرات نویسنده پررنگتره تا سفرنامه. ✈🚞🛤🚙🛣 از طرفی سفرنامه رو اغلب جزو ادبیات غیرداستانی دستهبندی میکنن. اما کتاب زنآقا کم از یه رمان کوچک نداره. توصیفهای دقیق، منصفانه و به اندازه، روایت منسجم و روان، بدون سکته و افتادگی ریتم روایت، بدون حقنه کردن نظرات و عقاید شخصی نویسنده. با این تفاوت که رمان عموما زاییده ذهن نویسنده است اما این کتاب از زندگی آدمهای واقعی نوشته شده. 🧕🏽🤱🏽👩🏽🌾👵🏽👴🏼👩🏽👦🏻 ویژگی دیگهای که من خیلی دوست داشتم، ادبیات صادقانه خانم کاردانیه. گاهی از چیزی میگه که همه پس ذهنمون بهش واقفیم اما جلوی جمع مراقبیم چیزی نگیم مبادا به کسی بربخوره. مثلا: "اسمها اصلا به قیافهشان نمیآمد. گلوریا، سارینا، نیایش، ثمین،...توی آن ده نفر اسم من از همه روستاییتر بود...ازشان عکس گرفتم... برای مادرم. میخواستم تصورش از بچههای روستایی را بشکنم. همه بچههای روستایی که لباسهای پاره و موهای ژولیده ندارند." 🙋🏾♀️🙋🏻♀️🙋🏻♂️🙋🏽♂️ تقابل اعتقادات نویسنده با باورهای موروثی اهالی روستا، مقابلهشون با کلیشههای اعتقادی، خرافی یا حتی سبک زندگی اشتباهی که هر جایی دیده میشه هم جالبه. گاهی موقعیت طنز جالبی ایجاد میکنه که باعث میشد با اینکه تو یه محیط عمومی در حال مطالعه بودم نتونم جلوی خندهام رو بگیرم. 😄😄😄😄😄 وقتی همسر نویسنده، مردم مهاجرتکرده از روستا رو به چالش میکشه که تلاشی برای آبادانی روستاشون نمیکنن، انگار تو یه مقیاس کوچکتر تمام کمکاریها و بهانهتراشیهای تکتک ایرانیها برای کار نکردن و نساختن رو به چشممون میاره. البته این برداشت منه و شاید نویسنده همچین قصدی نداشته اما اگر هم داشته بدون شعار و لحن نصیحتگونه بوده.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.