یادداشت
1402/6/17
3.3
13
از پائولو کوئیلو خوشم نمی آید. نه از خودش، نه از کتابهایش و نه از نگاه عرفانی مبتذلش به زندگی و این عقیده نه از روی ظاهر بلکه پس از تحقیق و مطالعه بسیار درباره او حاصل شده است. اما این کتاب را یک نفس خواندم نه به این خاطر که جذبش شده باشم خواندم چون پائولو کوئیلو خوب می داند چگونه با اعجاز کلمات مفاهمیش را با نوعی زیرکی انتقال دهد. یازده دقیقه پیش از آنکه در ستایش سکس و روابط جنسی باشد در ستایش روسپیانی ست که تن هایشان را به قیمتی چند در اختیار مردانی قرار می دهند که می خواهند به نوعی از تنهایی هایشان فرار کنند. پائولو کوئیلو به صراحت در این کتاب اعلام می دارد که روسپیان نه تنها هیچ خطر و تزلزلی را متوجه کانون گرم خانوادگی نمی کنند بلکه در تداوم آن نیز موثرند. در بخشی از کتاب نویسنده به شرح حال مختصر مردی می پردازد که افکار سادیسمی و مازوخیسمی دارد و جزو مشتریان ویژه است و در رابطه ای که با ماریا قهرمان داستان می پردازد با او مثل یک برده رفتار کرده و به آزار و اذیت او می پردازد تا به قول خودش بعد از این رنج لذتی وافر به او دهد و نکته جالب اینجاست که این مرد عاشق همسرش است و همسرش هم می داند که او هفته ای یکبار به کجا می رود و خوشحال است که همسرش را بعد از یک هفته ی خسته و کاری شاداب می بیند حالا علت این شادابی هر چه می خواهد باشد. به نظر می رسد کتاب سانسور فراوانی داشته باشد با این حال باز هم تعجب می کنم چگونه اجازه ی چاپ گرفته است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.