یادداشت نعیمه خانی

من سرگذشت یأسم و امید
        این منی که سرگذشت یاس است و امید، من است ... انسان است.
سال های زیادی بود که این سوال رو داشتم: چرا ما آدما می‌جنگیم؟ چرا همدیگرو نمی‌پذیریم؟ چرا سر همدیگرو می‌بریم یا زیر آب می‌کنیم یا ... ؟ چرا به حریم هم حمله می‌کنیم؟ و از این قبیل سوالا
قبلنا فکر می‌کردم شاید چون آدما نمی‌دونن ... چیو اینجا مهم نیست ولی فهمیدم این جواب این سوال نیست.
لابه‌لای خطوط این کتاب به یک جواب دیگه رسیدم که (قبلا می‌دونستم فقط نمی‌خواستم بهش فکر کنم) درست‌تر بنظر می‌رسه...

دلیل تکرار یا همه گیر شدن هر شری  آدم بدا نیستن، حتی ضعف آدم خوبا هم نیست؛ بلکه سکوت دسته سومی از آدم هاست که هنوز نرفتن تو دو دسته قبلی و تعدادشونم خیلی زیاده.  سکو ت و هیچ کاری نکردن از ظلم کردن خطرناک تره!!!
مسئولیت اجتماعی چیزیه که می‌تونست نجات دهنده بشریت باشه  ولی حداقل تو دنیایی که من شاهدشم (در خودم مهم‌ترینش) خیلی کم رنگه!

در صفحه به صفحه کتاب داشتم به این فکر می‌کردم تو می‌خوای چکار کنی حالا؟!
من قراره برای انسان بودنم چه کنم؟!

در پایان باید بگم کتاب دوست داشتنی بود و دست به دست می‌چرخونمش تا بقیه هم بخونن چون ارزششو داره. جستار مورد علاقه ای هم ندارم، بنظرم همشون حرف خاصی برای گفتن داشتن و هر کدوم لازم بودن شنیده بشن. امیدوارم هرچه زودتر کامل ترجمه بشه.
      
113

12

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.