یادداشت Hani
1404/1/7
۳۰ داستان کوتاه که در حال و هوای دهه ۸۰ روایت میشوند. اولین بار کتاب در سال ۱۳۹۲ منتشر شد. در داستانها نگاهی طنز به یک موقعیت اجتماعی هسته اصلی رو شکل میده. ایده داستانها متفاوت بعضیها ساده و پیشپاافتاده و بعضیها ایده قوی در حدی که میتونن به رمان تبدیل بشن. داستانها کوتاه و خیلی کوتاه هستن اما در برخی پرداخت ضعیفی اتفاق افتاده. پایان خیلی از داستانها بازه و میتونه ادامهدار باشه. من قبلا کتاب "قاشق چایخوری" رو خونده بودم و داستانهاش رو بیشتر از این کتاب دوست داشتم. اگر به داستانهای کوتاه طنز و موقعیتهای اجتماعی علاقه دارید به شما پیشنهاد میکنم. بعضی داستانها بین مرز واقعیت و تخیل جابهجا میشن که بسیار جذابن. داستان موردعلاقه من: تهخیار امتیاز من: ⭐️⭐️⭐️ "+ زندگی به خیار میماند، تهاش تلخ است. - از قضا سرش تلخ است. مردم اشتباه میکنند. سروته خیار را اشتباه میگیرند. سر خیار آن جایی است که زندگیِ خیار آغاز میشود. یعنی از میان گُلی که به ساقه و شاخه چسبیده به دنیا میآید و لبخند نمیزند. رشد میکند پیش میرود تا جایی که دیگر قدرت قد کشیدن ندارد. میایستد و دیگر هیچ، یعنی تمام. پایانِ زندگی خیار."
(0/1000)
مصطفی رفعت
1404/1/19
0