یادداشت مجید شفیعی
1402/6/28
جنس سایه، فطرت است و نورون است و ژنتیک است و روان یا هر چیز دیگر و در آن حس ها وجود دارد و نه افعال در صورتی که کتاب در مورد رفتار صحبت میکند و به غلط به مخاطب میگوید رفتار بد و غلط را بپذیرد و آ« را دوست بدارد و از آن استفاده کند. در صورتی که رفتار حوزه ای از حواشی آدم است، که بر اساس آن قضاوت میشویم و به زندان میروم و مجازات و جریمه میشویم و یا بالعکس تمجید می شویم و تشویق و مدال میگیریم و برجسته میگردیم! حال چگونه ممکن است هر دوی این حوزه را دوست داشت و از هر دوی آن برخوردار بود و رشد کرد و حال خوب داشت؟ پنهان شدن پشت مطلبی علمی در حوزه روان انسان و بیان عوامانه و غلط تجربیات راست و دروغ خود در حوزه ی رفتار بدون راستی آزمایی و ارجاع دهی علمی که منجر به غلط انداختن مخاطب نا آگاه با بیان حرفای خنده دار مانند "حرفهای خدا در کتاب فلانی" یا "در بیرون جهانی وجود ندارد و جهان درون ماست" و از این دست حرفای نازل و بی مایه و بی سر و ته، اثر دبی فورد را تبدیل به کتابی بی ارزش و گمراه کننده (در زمینه ی درمان مشکلات روانی) کرده است. خدا لعنت کند مبلغین اینگونه اثر ها را. راستی کتاب به شدت ملال آور است و اینقدر تکرار مطالب در آن گل درشت است که بعید میدانم مخاطب حس و حال تمام کردن کتاب را داشته باشد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.